مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
و همه جانبه گردآمده بودند. (1) همان گونه كه انقلاب اسلامى ناشى از همكارى علل و عوامل گوناگون بود، هدف و آرمان آن نيز فراگير و گسترده بود; يعنى درعين اهداف سياسى، اقتصادى، فرهنگى و انسانى، داراى هدفهاى اسلامى و مذهبى نيز بوده است. بر اين اساس، مبارزه ملت ايران تنها قيام عليه استيلاى سياسى، استعمار اقتصادى، اسبتداد داخلى، فقدان توسعه، جدايى دين از سياست، نظام طبقاتى و فرهنگ و ايدئولوژيهاى غربى نبود، بلكه انقلابى عليه همه اينها و به منظور استقرار نظام مستقل، اسلامى، مردمى و ملى بود و مردم در شعارهاى خود، همه هدفها و آرمانهاى خود را مشخص كرده، مُهر فرهنگ و هويت خود را به آن مى زدند. انقلاب اسلامى، در پى عدالتخواهى، آزاديخواهى، استقلال طلبى، اثبات هويت خودى، تثبيت ارزشها و معيارهاى مكتبى، استقرار نظام حكومتى اسلام و...بود. در راستاى همين شمول هدفها و آرمانها، هيچ قشر و طبقه خاصى به طور مشخص انقلاب را منحصر به خود نكرد و مردم به طور يكپارچه و فراگير در آن دخيل بودند. علاوه بر همه قشرهاى مردم، همه جريانها و گروههاى سياسى با سليقه ها و گرايشهاى مختلف در آن شركت فعّال داشتند. (2) چنان وحدت كلمه اى در جريان انقلاب اسلامى ايجاد شده بود كه در هيچ ائتلاف حزبى و مصلحت انديشيهاى سياسى قابل تصور نيست. نمايش ميليونى مردم در روزهاى عيد فطر، تاسوعا و عاشوراى سال 1357 در تهران نمونه اى كوچك از اين همدلى و همبستگى بود. برهمين اساس انقلاب اسلامى را مردمى ترين انقلاب جهان خوانده اند. وحدت و همدلى چنان فراگير بود كه سه مركز عمده و متمايز هدايت كننده مبارزه، كاملا هماهنگ و يكسان ضمن آگاهى بخشى به مردم، هدف واحدى را مدّ نظر داشتند و با وجود ظاهر متفاوت و مختلف، در يك راستا قرار گرفتند. در همين راستا مسجد، حوزه علميه و دانشگاه سه پايگاه اصلى انقلاب بودند كه در يك ائتلاف استراتژيك حول محور واحدى گرد آمدند (3) و يك پيام و يك رسالت را به مردم دادند.