مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
مى توان تحت عنوان عوامل و زمينه هاى ذهنى انقلاب ياد كرد كه به چند بخش قابل تفكيك است. بخشى از ذهنيت و پيشينه هاى ذهنى افراد جامعه، مربوط به باورها، اعتقادات و ارزشهاى پذيرفته شده مردم است كه به عنوان مسلّمات و بديهيات مفروض، آنها را پذيرفته اند و در رفتارهاى سياسى ـ اجتماعى خود از آنها الهام مى گيرند. اين مسلمات و مفروضات را در مورد انقلاب هم بايد در نظر گرفت كه ما تحت عنوان ريشه هاى مكتبى و عقيدتى انقلاب اسلامى مطرح كرده ايم. انقلاب اسلامى در ميان ملت و در كشورى ظهور يافته كه اكثريت قاطع آن معتقد و متدين به اسلام و عمدةً پيرو مذهب شيعه هستند. بنابراين مهمترين منبع الهام را بايد در متون و مفاهيم و نصوص دينى و مذهبى مردم جستجو كرد و تعبيرها و مفاهيم اسلامى كه ملت را به دخالت در سرنوشت سياسى ـ اجتماعى خود و ورود در صحنه انقلاب فرا مى خواند، مشخص نمود; زيرا اعتقاد به اسلام و تشيع، صرف يك عقيده ذهنى و نظرى نيست و آثار و تبعات آن در رفتارهاى سياسى ـ اجتماعى مردم ظاهر مى شود. بخش ديگرى از ذهنيت جامعه ممكن است مربوط به تاريخ و هويت تاريخى و افتخارات و سوابق درخشان هر ملت باشد كه موجب اتّصال آن ملت به گذشته تاريخى خود مى شود و باعث مى شود كه ملت به پشتوانه تاريخ و با نگاه به آينده، افتخارهاى گذشته خود را تجديد كند و به ارضاى حس هويت خواهى خود بپردازد. ريشه هاى تاريخى و تجربى انقلاب اسلامى، اين بخش از زمينه هاى ذهنى را پوشش مى دهند كه در واقع پرونده ها و سوابق انقلابى و هويت انقلابى ملت ما را شامل مى شود. ملت در ذهن خود، موفقيتها و افتخارهاى گذشته و شرايط زمانى قبل را با وضع حال خود مقايسه مى كند و در حسرت اعتلاى گذشته و به منظور تجديد همان افتخارهاى دست به انقلاب مى زند و هويت انقلابى و تاريخى خود را بروز مى دهد.حال اين، هويت و تجربيات گذشته، هم مى تواند مستند به همان مبادى مكتبى و اسلامى باشد و يا فقط جنبه ملّى و تاريخى داشته باشد. ذهنيت و پيشينه هاى فكرى مردم از طريق آموزش علوم و معارف بشرى از شرايط و مقتضيات روز نيز متأثر مى شود و بخش اكتسابى ذهن را به وجود مى آورد. اين بخش در واقع تفسير كننده و احياء كننده دو بخش پيشين ذهن است و رهبران انقلابى با هوشيارى و آگاهانه سعى مى كنند مسلّمات و مفروضات بديهى ذهنى و تاريخى ملت را در شرايط جديد باز توليد و باز تفسير كنند و براى ايجاد انقلاب در شرايط حال، ايدئولوژى بسازند. ايدئولوژى دستورالعملى براى توجيه هدفها و راه رسيدن به آنهاست و تفسيرى ساده و روشن از وضع جامعه را به مردم القا مى كند و مردم را جهت تغيير نظام، بسيج مى كند. از اين نظر، ايدئولوژى به مبارزه ملت، جهت و معنى مى بخشد و با انتقال معناى مشترك به همه مردم و گروهها، موجب بسيج همگانى مى شود. (1) رهبران انقلابى براى رسيدن به هدف (تغيير نظام) با تعبير و تفسير شرايط عينى جامعه به تقبيح وضع موجود و ترسيم جامعه مطلوب مى پردازند تا مردم را نسبت به حضور در صحنه انقلاب توجيه كنند. اين بخش از ذهنيات را ما تحت عنوان مبانى فكرى انقلاب اسلامى مطرح كرده ايم كه به نقش رهبران انقلابى و نيز جايگاه اجتهاد شيعه در ارايه ايدئولوژى انقلاب اختصاص دارد و ضمن نفى سلطنت و ايدئولوژيهاى رقيب و ترسيم حكومت اسلامى در قالب ولايت فقيه، به موضوع رهبرى و فرماندهى در صحنه انقلاب مى پردازد. آن چه رهبران انقلابى را به اين استنتاج مى رساند، شرايط و زمينه هاى عينى موجود در جامعه است كه تحت عنوان شرايط و عوامل پيدايش وضعيت انقلابى مورد بحث قرار خواهد گرفت. اين عوامل و شرايط عينى در واقع ماده و بهانه انقلاب