مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
هستند و مردم را به طور ملموس تحت تأثير قرار مى دهند و به واكنش وا مى دارند. با اين كه اين شرايط و واقعيتهاى عينى تلخ، خود به خود ارزشى ندارند و احتياج به تعبير و تفسير از سوى رهبران انقلابى دارند، اما وجودشان براى شروع انقلاب ضرورى است (گرچه كافى نيست) و بايد در متن شرايط سياسى ـ اجتماعى حاكم بر جامعه در سالهاى قبل از انقلاب سراغ آنها رفت. براين اساس ريشه هاى انقلاب اسلامى را در چهار عنوان مورد بحث قرار خواهيم داد: 1ـ ريشه هاى عقيدتى و مكتبى انقلاب اسلامى كه به مفهوم مبانى و مبادى انقلاب در متون و منابع اسلامى مثل كتاب و سنت و سيره معصومين است و در واقع بحث نظرى در تفكر و انديشه اسلامى است. اين ريشه ها ترجمان ويژگيها و خصايص ويژه انقلاب اسلامى است كه پيش از اين مطرح شد. 2ـ ريشه هاى تاريخى ـ تجربى كه به مصاديق تجربى انقلاب در تاريخ شيعه بخصوص طى قرون 13 و 14 هجرى مى پردازد و در واقع مهمترين قيامهاى سياسى ـ اجتماعى شيعه را به عنوان مصداق هاى تاريخى همان بحث نظرى و سند مبارزاتى ملت ايران مورد مطالعه تجربى ـ تاريخى قرار مى دهد. اين بحث نشان مى دهد كه ملت ايران در كنارِ داشتنِ مبانىِ نظرىِ قيام و انقلاب در متون و منابع خود، در عمل نيز انقلابى بوده و در شرايط مختلف دست به قيام و انقلاب زده است. 3ـ براى اين كه انقلاب اسلامى به اين تجربه تاريخى و آن مبانى نظرى مرتبط شود، بايد عامل زمان و مكان نيز به آن اضافه شود. بر اين اساس لازم است به شرايط سياسى ـ اجتماعى پيدايش انقلاب اسلامى يعنى زمينه هاى عينى و واقعى انقلاب و وضعيت پيش از انقلاب نيز اشاره شود. اين بحث در واقع عوامل و شرايط «واقعى» پيروزى انقلاب را تشريح مى كند و نشان مى دهد كه در كنار عوامل ديگر، شرايط و زمينه هاى سياسى ـ اجتماعى نيز در وقوع انقلاب اسلامى مؤثر بوده و صرف نظريه مكتبى و تجربه تاريخى ملت كفايت نمى كرد. 4ـ در كنار همه اين ريشه ها و علل كه نفس انقلاب را ايجاد كرد، علتى وجود دارد كه انقلاب اسلامى رابه اين شكل خاص و به اين سرنوشت ويژه كشاند و موجب شد انقلاب، «اسلامى» باشد و نظام سياسى پس از آن، نظامى ولايى و مكتبى. اين بحث مربوط به مبانى فكرى انقلاب اسلامى است كه به انديشه و تفكرانقلاب اسلامى به عنوان علل صورى و غايى آن مى پردازد. در واقع انقلاب اسلامى با اين شرايط و عوامل نو، نمونه جديدى از انقلاب در تفكر شيعى (براساس نظريه شيعه و با توجه به تجربه تاريخى قيامهاى شيعه) است و به نوعى در تداوم تفكر اصولى و تاريخى شيعه مى باشد. در اين فصل و فصلهاى بعدى سعى مى كنيم چشم اندازى به ريشه هاى انقلاب اسلامى بر اساس اين چهار نگرش داشته باشيم. [74] [75]