مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مدخلی بر انقلاب اسلامی - نسخه متنی

محمد شفیعی فر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به تفاوتهاى اساسى بين اسلام و مسيحيت، بحث اصلاح دين منتفى است و نمى توان با ادعاهاى روشنفكرانه دست به تأويل دين زد و آن را به شكل دستورالعلمهاى سياسى و حزبى در آورد تا به برنامه و «پروگرام» يك حزب سياسى عمل گرا تبديل شود.

بنابراين، پرداختن به مجوزهاى مكتبى و عقيدتى قيام سراسرى مردم عليه رژيم شاه، پيشاپيش جلوى اين القائات مسموم بيگانگان و روشنفكران را خواهد بست و ذهن و انديشه را به سرچشمه هاى اصلى انقلاب اسلامى معطوف خواهد كرد. اگر ريشه هاى عقيدتى و مكتبى را از انقلاب اسلامى جدا كنيم و بخواهيم انقلاب اسلامى را بدون اين سرچشمه ها تحليل كنيم، بين انقلاب اسلامى و انقلابهاى ديگر جهان تفاوتى وجود نخواهد داشت و ناگزير بايد مثل ساير انقلابها به توجيه اقتصادى، سياسى و... متوسل شويم.

متأسفانه برخى تحليل گران انقلاب اسلامى در دانشگاهها، تحت تأثير ديدگاهها و نظريه هاى غربى با نوعى «تقدس زدايى» از انقلاب اسلامى، سعى مى كنند (به قول خود) به تحليل و تبيين علمى انقلاب اسلامى بپردازند كه به طور طبيعى در تحليل علمى آنها، مذهب و دين جايى ندارد. (1) براى ردّ اين ديدگاهها و برداشتهاى غلط در ادامه اين بحث به برخى از مبانى مكتبى كه براى ريشه يابى انقلاب اسلامى، بايد مورد نظر قرار گيرد، اشاره مى كنيم.

1. ممكن است همه اينها نيت سويى نداشته باشند و اغلب هم پس از انقلاب اسلامى و با سرمايه بيت المال براى تحصيل به خارج رفته اند و حتى ظواهر و آداب اسلامى را هم رعايت مى كنند، ولى چون بر اساس نظريه هاى غربى (كه بر اساس تجربيات خود كشورهاى غربى ساخته شده است) عمل مى كنند، ناچار به اين توجيهات پناه مى برند كه: «انقلاب اسلامى مولود عدم توازن و تناسب بين ساختارهاى سياسى (عقب مانده) و ساختارهاى اقتصادى (پيشرفته) بود، يا انقلاب اسلامى فقط مردمى و پوپوليستى بود كه ائتلاف گسترده مردم (بدون انديشه و آرمان) موجب سقوط شاه شد، يا انقلاب اسلامى ناشى از ارايه تفسير جديدى از اسلام و ايدئولوژيك شدن دين اسلام بود، و يا انقلاب اسلامى، انقلابى عليه استبداد و عدم دمكراسى بود و...». ممكن است هر يك از اين توجيهات در جاى خود نقش كمكى در سقوط رژيم شاه داشته باشد، ولى همه اينها بدون مايه هاى مكتبى و اسلامى «فطير» است و ره به جايى نمى برد و ضرورى است كه درس ريشه هاى انقلاب اسلامى ضمن پرداختن به مبانى مكتبى قيام مردم، دليل توجه به اين مبانى را نيز براى دانشجو روشن كند و ذهن و انديشه او را به تحقيق و تفحص در اين راستا وادارد.

/ 337