مدخلی بر انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ملتى كه در دوره جديد حداقل هر 20 يا 25 سال يك قيام و نهضت سراسرى (1) را به ثبت رسانده است، ورود در صحنه يك انقلاب ديگر مثل انقلاب اسلامى، برايش بسيار طبيعى و عادى است و نبايد با تعجب و به ديده يك امر خارق العاده به آن نگريست و تصور كرد كه شايد عوامل و مسايل مرموز و غير منتظره اى موجب آن شده است. توجه به اين مفهوم ريشه هاى تاريخى، حاكى از آن است كه چيز خيلى تازه اى در تاريخ حادث نشده و ملت ايران يكى از پرونده هاى مبارزات پيشين خود را ديگر بار پى گيرى كرده و به ثمر نهايى رسانده است. اگر از اين منظر به انقلاب اسلامى نگاه كنيم، انقلاب اسلامى نداى هويت تاريخى ماست كه در شرايط مقتضى باز هم به صدا در آمده است. در خيلى از كشورها و بخصوص همسايگان ايران، مسايل و مشكلات شايد بيش از دوره قبل از انقلاب اسلامى در ايران باشد و با اين كه مسلمان هم هستند، اما روحيه و خصلت انقلابى مثل ملت ايران ندارند. شايد راحت طلبى، تحمل ظلموستم و خوشگذرانى جزء فرهنگ و ذات آنها باشد و گرنه در بسيارى از عوامل و فاكتورها ممكن است با ما مشترك باشند، ولى سابقه انقلابى و مبارزاتى آنها خيلى كم است كه بخشى از توجيه آن، مربوط به هويت فرهنگى و تاريخى آنهاست. با اين تعبير، انقلاب اسلامى هم براى ملت ايران، چيز جديد و بى سابقه اى نبود و دليلى ندارد بپرسيم چرا ملت ايران در سال 1357 انقلاب كرد؟ اين بار هم ملت ايران، خصلت درونى و ذاتى خود را بروز داد و اين بخشى از توجيه انقلاب اسلامى است كه با توجيهات ديگر، در مجموع به تبيين انقلاب اسلامى كمك مى كند. موضوع ريشه هاى تاريخى: در اين بخش، به عنوان ريشه هاى تاريخى و سوابق تجربى انقلاب اسلامى بايد به برخى از مهمترين قيامها و جنبشها و انقلابهاى سياسى ـ اجتماعى ملت ايران اشاره كرد. گرچه سابقه اين قيامها ممكن است به قرنها قبل و حتى صدر