اصالت معرفت
از فريضه بودن معرفت و اخلاص در مسير ولايت، نبايد تصور شود كه آنها درعرض يكديگرند، به گونهاي كه معرفت همتاي اراده و نيّت و اخلاص باشد، بلكه اين دو با اينكه در هم تأثير و تأثر متقابل دارند؛ يعني اخلاص از معرفت مايه ميگيرد و عمل مخلصانه در باروري معرفت تأثير دارد، امّا در عين حال معرفت و شناخت اصل است و نيّت و اراده و اخلاص فرع آن، اخلاص بدون معرفت و فرع بدون اصل حاصل نميشود.به بيان ديگر معرفت و اخلاص متفاوتند و تفاوت آنها در اين است كه اولاً، معرفت اصل است و اخلاص فرع آن. ثانياً، معرفت براي ابد ماندگار است، امّا اثر اخلاص با موت پايان ميپذيرد، زيرا انسان كه از نشئه دنيا رخت بربست، عمل او از همه شئونش، از جمله اخلاص، منقطع ميشود، امّا معرفت پس از مرگ شكوفا ميگردد. گرچه ثمره عمل و نتيجه اخلاص جاودانه خواهد بود.
نگاهي به سخنان علي(عليهالسلام) در معرفت و اخلاص
براي تبيين اين مسأله كه معرفت اصل است و اخلاص فرع آن و در عين حال اين دو در هم تأثير و تأثر متقابل دارند، به رواياتي از اميرالمؤمنين(عليهالسلام) استناد ميشود. حضرت امير(عليهالسلام) ميفرمايد: «اصل العزم الحزم و ثمرته الظفر»[1]؛ اساس تصميمگيري دور انديشي و زيركي است. عزم و تصميمگيري كار عقل عملي است، امّا حزم و زيركي و فرزانگي كار عقل نظري است. بر اين اساس كسي اهل عزم و اراده است كه خوب بفهمد؛ به عبارت ديگر عزم و تصميم كه كار عقل عملي است، در گرو حزم و دور انديشي عقل نظري است، ثمره آن عزمي كه در كنار حزم قرار گيرد، ظفر و پيروزي در جهاد درون و بيرون است.[1] ـ شرح غرر الحكم، ج 2، شماره 3095.