اتحاد مطلوب و نا مطلوب
اگر اتحاد و اجتماع بر مدار اجراي حقّ نباشد، بر ضلالت و گمراهي خواهد بود و چنين اتحادي نميتواند مقدّس و مطلوب باشد.حضرت اميرالمؤمنين(عليهالسلام) درباره جامعه پيش از اسلام كه جامعهاي مجتمع بر محور شرك و جاهليّت بود، ميفرمايد: و لقد كنّا مع رسولاللهصلي الله عليه و آله و سلم نقتل ابأنا و أبنأنا وإخواننا و أعمامنا، ما يزيدنا ذلك إلّاايماناً وتسليماً... فلمّا رأي الله صدقنا أنزل بعدوّنا الكَبْتَ و أنزل علينا النصر...[1].يعني ما در ركاب رسولخداصلي الله عليه و آله و سلم بوديم و با پدران، فرزندان، برادران و عموهاي خود جنگ ميكرديم و اين مبارزه، بر ايمان و تسليم ما ميافزود.... پس آنگاه كه خدا راستي و اخلاص ما را ديد، خواري و ذلّت را بر دشمنان ما و پيروزي را بر ما نازل كرد.همچنين آن حضرت درباره اتحاد بر تفرقه كه امري زيانبخش است، و نيز پراكندگي و اختلاف بر محور اتّحاد ميفرمايد: ...فاجتمع القوم علي الفرقة وافترقوا علي الجماعة كأنّهم أئمّة الكتاب وليس الكتاب إمامهم فلم يبق عندهم منه إلّاإسمه ولايعرفون إلّاخطّه و زبْره...[2].يعني مردم در آن روز بر تفرقه و پراكندگي اتحاد ميكنند و در اتحاد و يگانگي پراكندگي دارند؛ گويا اين مردم پيشوايان قرآنند و قرآن پيشواي آنان نيست. در اين هنگام جز نامي از قرآن نزدشان باقي نماند و جز خطوط آن چيزي نشناسند....
پس هر اتحادي مطلوب نيست، بلكه بايد محور و هدف اتحاد مورد دقت قرار گيرد و با توجه به آن، حق يا باطل بودن اتحاد و مرتبه آن تعيين شود؛ به سخن ديگر، حسن اتحاد ذاتي نيست، بلكه اتحاد اقتضاي حسن يا قبح را دارد.
[1] ـ نهجالبلاغه، خطبه 56. [2] ـ همان، خطبه 147.