يحملون العرش... )[1] و آوردن وحي؛ (نزل به الرّوح الأمين * علي قلبك... )[2] و (...فإنّه نزّله علي قلبك بإذن اللّه...)[3].
يادسپاري نكات مهم
يكم
اوصافي كه به موجود ممكن (مانند انسان) نسبت داده ميشود، از ذات و حقيقت او بيرون است، چون قابل سلب است، مثلاً انسانْ گاهي عالم، قادر، كاتب و... است و گاهي نيست.همچنين خود اين اوصاف با يكديگر تفاوت دارند، چنانكه علم غير از قدرت است. بنابراين، انسان بعد از اتصاف به اوصاف كمالي، در حقيقت مجموعهاي مركب از ذات و برخي صفات است.صفات فعل خدا نيز اينگونه است، چون اين صفات از فعل خدا انتزاع ميشود و بيرون از ذات اوست. از اينرو، خداوند گاهي به صفتي خاص متّصف ميشود و گاهي نميشود، مثلاً گاهي رازق و خالق است و گاهي نيست.نيز صفات فعلي خداوند غير يكديگرند، نه عين هم. هنگامي كه به فعلي معين از افعال اِلهي (مثلاً ايجاد يك ساقه گندم) نگاه ميكنيم، از زواياي مختلف خدا را به صفات گوناگون متّصف ميكنيم؛ از يك زاويه، او را به خالقيّت و از زاويه ديگر، به وصف رازقيّت متصف ميكنيم و چون زواياي ديد (منشأهاي انتزاع) فرق ميكند، صفاتي كه از اين زواياي مختلف انتزاع ميشود، با يكديگر فرق خواهند داشت.[1] ـ سوره غافر، آيه 7. [2] ـ سوره شعراء، آيات194 ـ 193. [3] ـ سوره بقره، آيه97.