تحمّل علوم ائمه(عليهمالسلام)
شخصي كه گمان ميكرد تعارضاتي در قرآن كريم وجود دارد، بر اميرالمؤمنين(عليهالسلام) وارد شد و سؤالات خود را با آن حضرت در ميان گذاشت. اميرالمؤمنين(عليهالسلام) به تمامپرسشهاي او پاسخ داد تا به آخرين سؤال رسيد كه درباره مرگ و فرشتگان مأمور آن بود. آنگاه فرمود: هر صاحب علمي نميتواند علم خودش را براي همه مردم تفسير كند، چون مردم داراي مراتبي هستند، برخي قوي و برخي ضعيفند.از سوي ديگر برخي از علوم، قابل تحمل و برخي غيرقابل تحمل است، مگر آن كه خدا تحمل آن را آسان گرداند و اولياي خاص خود را به كمك و ياري ايشان وادارد. آنگاه به وي فرمود: همين مقدار تو را كفايت ميكند كه بداني خداي سبحان مُحيي و مميت است و بندگان خودش را به دست هر كس ملائكه يا غيرملائكه كه بخواهد، توفّي ميكند. كنايه از اينكه لازم نيست امثال تو دنبال ظرايف و لطايف بروند، چون ظرفيت تحمل و درك آن را ندارند[1].گويندهاي كه بدون رعايت بلاغت، بيش از ظرفيت و استعداد مخاطب سخن ميگويد، تنها ثمرهاش ضايع كردن وقت خود و شنونده است، چون نه مخاطب بهرهاي از آن ميبرد و نه خودش نسبت به آن اجر تعليم دارد. افزون بر اين، حيثيت يا حتي سرِخود و گاهي هر دو را بر باد ميدهد و اگر به آن روز سياه نرسد، حداقل ضامن وقت تلفشده مردم است.امام صادق(عليهالسلام) فرمود: حديث ويژه ما را حتي انبيا و فرشتگان و انسانهاي امتحان داده نيز تحمل نميكنند. از امام هادي(عليهالسلام) سؤال شد منظور جدّ شما از اين جمله چيست؟ آن حضرت فرمود: منظور اين است كه ما مخزن علوم و اسرار هستيم، اما ديگران مجراي آن. ما ميتوانيم علوم را در خود نگه داريم، ولي آنها قدرت نگهداري ندارند و به افراد ديگر منتقل ميكنند:كَتَبتُ إلي أبي الحسن، صاحب العسكر(عليهالسلام): جعلت فداك ما معني قول الصادق(عليهالسلام): حديثنا لايحتمله ملك مقرب ولانبي مرسل ولامؤمن امتحن الله قلبه
للإيمان؟
[1] ـ بحارالأنوار، ج90، ص141.