فربهي، تنومندي و شادي را ارايه كرد، فرتوتي، سالمندي و نگرانيهاي آن را نيز ارايه داد، ولي انسان فريفته چهره زيباي آن ميشود؛ (...ولكنّكم فتنتم أنفسكم و تربّصتُم وارتبتم وغرّتكم الأمانيّ حتّي جاءَ أمرالله وغَرَّكم بالله الغرور)[1].امير بيان(عليهالسلام) در سخن كوتاه و پرنغزي ميفرمايد: «والدهر يومان: يوم لك ويوم عليك، فإذا كان لك فلاتبطر وإذا كان عليك فاصبر»[2]؛ دنيا دو روز است: روزي به سود تو و روزي به زيان تو است. آنروز كه به سود توست، به خوشگذراني نكن و مغرور مشو، و زماني كه به زيان تو بود، شكيبا باش.
تهديد دنيا
دنيا وعيد ميدهد و به آن عمل ميكند. او زنگ خطر ميزند كه اگر سن آدمي از مرز چهل گذشت، به خط پاياني لذايذ رسيده است و اگر هم آينده خوبي باشد، بهتر از گذشته نيست. دنيا تهديد كرد هنگامي كه سن انسان از چهل به فزوني گذاشت، نعمتهاي اِلهي را يكي پس از ديگري از او ميگيرد و گرفت؛ (ومن نعمّره نُنَكّسهُ في الخلق أفلا يعقلون)[3].آدمي به چشم خود ميبيند كه به اين وعيد عمل ميشود؛ يعني توان انسان به ناتواني، تذكرها به فراموشي، و همه شهرتها به خاموشي و انزوا ختم ميشود؛ «ولهي بما تعدك من نزول البلاء بجسمك والنقص في قوّتك أصدق وأوفي من أن تكذبك أو تغرّك»[4].[1] ـ سوره حديد، آيه 14. [2] ـ نهجالبلاغه، حكمت 396. [3] ـ سوره يس، آيه 68. [4] ـ نهجالبلاغه، خطبه 223.