مظهريت صفات فعلي
گرچه هستي هر آفريدهاي بر وجود خداي سبحان دلالت دارد، ليكن بايد اعتراف كردكه همه سرگردان آن ذاتند. در جايي كه انبيا و عارفان شاهد و واصلان كامل، در ذات خدا سرگردانند: «أمّا الذّات فقد حارت الأنبياء والأولياء(عليهمالسلام) فيها»[1]، هرگز نوبت به طمع خام انديشمندان و متفكران كه دستمايه آنها مفاهيم ذهني است، نخواهد رسيد. صفات ذاتي خداوند نيز عين ذات اوست و حكم ذات را دارد. از اينرو از دسترس مخلوقات خارج است.بنابراين، اگر در قرآن كريم سخن از «لقاء الله» است يا در عرفان مقام «فنا» مطرح ميشود، هرگز لقاي ذات و صفات ذاتي يا فناي در ذات يا صفات ذاتي مراد نيست، بلكه همه اينها در محدوده صفات فعلي خداست، زيرا قوام صفات فعلي به اضافه و لحاظ رابطه بين خدا و آفريدههاي اوست و چون آفريدهها محدوديت دارند، صفات فوق نيز از اين حيث محدود خواهند بود.صفات فعلي منطقه ممنوع نيست و راه معرفت و شهود اين اوصاف باز است و انسان ميتواند با سير آفاقي وانفسي، يعني با تعليم و تزكيه، مظهر فعلي از افعال اِلهي شود؛ چنانكه فرشتگان در نزول كتب آسماني بر انبيا و نيز در اِماته و اِحياي انسانها، مظهر هدايت، ميراندن و حيات بخشي خداي سبحان هستند كه در قرآن كريم بدانها اشاره شده است.
مظاهر اسم اعظم
در سير معرفت و شهود اوصاف اِلهي، انبيا(عليهمالسلام) و به ويژه پيامبر عزيز اسلامصلي الله عليه و آله و سلم و نيز اميرالمؤمنين و ائمه معصومين(عليهمالسلام) داراي جايگاه ويژهاند، زيرا آن بزرگواران مظهر «اسم اعظم» خداي سبحان هستند؛ اسمي كه همه اسماي فعلي حق تعالي زير پوشش آن قرار دارند.[1] ـ شرح فصوص، ج1، ص172.