در حالات منافقان و زندگى رهگذران گرفتار باران و همراه با پديده هاى مهيب ، نوعى تشابه كلى وجود دارد كه اين دو را مشابه و همرنگ يكديگر قرار داده است و در حقيقت دو حالت به هم تشبيه شده اند، نه مفردات موجود در هر طرف به مفردات موجود در طرف ديگر، و به اصطلاح از قبيل تشبيه مركب به مركب است ، نه مفردات به مفردات ، و اين راهى است كه زمخشرى در كشاف پيموده است و آن را قول فصل و مذهب استوار ناميده است .در اين ميان هرگز براى مفرداتى كه در مشبه به هست معادلى در مشبه وجود نخواهد داشت بلكه دو نوع حالت كلى وجود دارد كه كاملا شبيه هم خواهند بود(80) و شايد اين راه نسب به راه نخست واضح تر و روشن تر باشد. در تشبيه مركب هر چند با مفردات سر و كار نداريم ، بلكه يك حالت كلى و يكسان و مشترك در دو طرف موجود است و از اين جهت يكى به ديگرى تشبيه شده است ، ولى عناصرى كه تشكيل دهنده آن هيئت انتزاعى مى باشند عبارتند از:1. احاطه ترس و وحشت بر رهگذرانى كه در چنين فضايى گير كرده اند، قلب آنان مالامال از خوف و ترس مى باشد، و پيوسته باران پرپشت و رعد و برق و صاعقه مايه افزايش ترس و رعب مى باشد چنانكه مى فرمايد:اءو كصيب من السماء فيه ظلمات و رعد و برق .2. تلاشهاى احمقانه و ابلهانه آنان ، آنجا كه انگشت در گوشها مى كنند كه صداى مهيب را نشنوند و سرانجام از مرگ نجات پيدا كنند، در حالى كه انگشت در گوش كردن مانع از گرفتارى در سيل و صاعقه نمى گردد، چنانكه مى فرمايد:يجعلون اءصابعهم فى آذانهم من الصواعق حذر الموت .3. بهره گيرى هاى جزئى از روشنايى برق كه شايد چند لحظه پيش طول نمى كشيد چنانكه مى فرمايد:(كلما اءضاء لهم مشوافيه ).از اين عناصر سه گانه حالتى را انتزاع مى كنيم كه درست با حالت منافقان يكسان است ، زيرا اين عناصر سه گانه كه پديد آورندگان هيئت انتزاعى در رهگذران هستند درباره منافقان نيز به نوعى وجود دارد اينك بيان اين قسمت :از يك طرف ترس و رعب آنان را فرا گرفته و انتشار اسلام در شبه جزيره پيوسته آنان را مرعوب قدرت مسلمانان ساخته است .از طرف ديگر قرآن از بدبختى كافران گزارش مى دهد بالاخص بدبختى كه پس از مرگ دامنگير آنها مى شود، آنان براى صيانت خود از چنين آينده تاريك كوشش مى كردند كه آيات الهى را نشنوند بسان همان رهگذرانى كه انگشت در گوشهاى خود مى نمودند كه از شر صاعقه و رعد مصون بمانند.از طرف ديگر منافقان بسان همين رهگذران با يك حالت تذبذب زندگى مى كردند، گاهى آيات الهى را شنيده ، گامى به سوى اسلام برمى داشتند ولى چيزى نمى گذشت كه گام به عقب نهاده و به كافران ملحق مى شدند، درست مانند رهگذرانى كه تا لحظه اى كه برق در افق باشد به سوى هدف گام بر مى دارند و در غير اين صورت از حركت باز مى ايستند.با نگرش به اين عناصر سه گانه در هر دو طرف ، مى توان گفت حالات اين دو گروه از نظر رعب و وحشت و از نظر تلاشهاى بى ثمر، و تذبذب در زندگى يكسان مى باشند.قرآن مجيد در برخى از آيات از استيلاء رعب و وحشت بر منافقان چنين گزارش مى دهد:يحذر المنافقون اءن تنزل عليهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم قل استهزء و ان الله مخرج ما تحذرون .(81)(منافقان از آن بيم دارند كه سوره اى بر ضد آنان نازل گردد و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد بگو استهزا كنيد خداوند آنچه از او بيم داريد آشكار مى سازد).و در آيه ديگر از سرانجام بد زندگانى آنان پس از مرگ گزارش مى دهد و مى فرمايد:لئن لم ينته المنافقون و الذين فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدينه لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الا قليلا ملعونين اءينما ثقفوا اءخذوا و قتلوا تقتيلا.(82)(اگر منافقان و بيمار دلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بى اساس در مدينه پخش مى كنند دست از كار خود برندارند، تو را بر ضد آنان مى شورانيم ، سپس جز مدت كوتاهى نمى توانند در كنار تو در اين شهر بمانند و از همه جا طرد مى شوند و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسيد).