مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تفسير واژه ها

(اءقلت ) فعل ماضى ، اءقل به معنى حمل كردن و برداشتن است .

(ثقال ) جمع ثقيل به معنى سنگين .

(طيب ) يعنى پاك ، مقصود سرزمينى است كه خاك آن پاكيزه بوده و آماده كشت باشد، و زراعت در آن به آسانى رشد كند.

(خبث ) سرزمين شوره زار كه چيزى در آن نمى رويد و اگر چيزى بدهد به سختى بدست مى آيد.

(نكد) به معنى بخيل و ممسك كه به آسانى چيزى نمى دهد و اگر هم داد بسيار بى ارزش خواهد بود، و سرزمين هاى شوره زار حال چنين انسانى را دارد كه يا ثمر نمى دهد و اگر هم داد كم ارزش مى باشد.

نكات آيات

آيه نخست از مقدمات تشكيل باران گزارش مى دهد:

1. برخى از بادها پيشاپيش از آمدن باران خبر مى دهند.

چنان كه مى فرمايد:
و هو الذى يرسل الرياح بشرى بين يدى رحمته .

اين بادها با رطوبت خفيفى همراهند و از در راه بودن باران گزارش ‍ مى دهند.

2. باران يك پديده طبيعى است و مشيت الهى بر آن تعلق گرفته كه بادها از اقيانوسها برخيزند و ابرها سنگين بار و پر آب را با خود حمل كنند چنان كه مى فرمايد:

(حتى اذا اءقلت سحابا ثقالا).

(اين بادها كه حامل ابرهاى پرآبند).

3. آنها را به سوى سرزمين هاى خشك و مرده مى آورند و از اين طريق آبيارى آن اراضى صورت مى پذيرد چنان كه مى فرمايد:

سقناه لبلد ميت فاءنزلنا به الماء.

4. در اين موقع زمين ها بر دو نوعند، زمين قابل و آماده قهرا در پرتو ريزش ‍ باران و استعداد زمين همه نوع گياه در آنجا مى رويد چنان كه مى فرمايد:

فاءخرجنا به من كل الثمرات .

5. اگر زمين مرده به وسيله ريزش باران حيات نو پيدا مى كند و خاك تيره بار ديگر زنده مى شود انسان نيز در روز قيامت در پرتو مشيت الهى زنده شده و غبار مرگ از چهره خود مى شويد، بنابراين نبايد در امكان حيات مجدد شك و ترديد كرد. چنان كه مى فرمايد:

كذلك نخرج الموتى لعلكم تذكرون .

6. براى پرورش انسان دو نيرو لازم است .

الف : مربى لايق .

ب : شايستگى در طرف .

تنها عامل نخست كافى در پرورش نيست ، پيامبران كه در كمال آنان سخنى نيست از تربيت ابوجهل و ابوسفيانها عاجز ماندند، قرآن به اين حقيقت در آيه دوم اشاره مى كند و مى فرمايد:

و البلد يخرج نباته باذن ربه و الذى خبث لا يخرج الا نكدا كذلك نصرف الايات لقوم يشكرون .

واقعيت تمثيل

قرآن مجيد در آيه دوم تمثيلى را مطرح مى كند و آن اين كه قلب مومن مانند سرزمين پاك و پاكيزه است قلب كافر بسان سرزمين شوره زار بى حاصل است .

وجه شبه : كلمات انبياء و اولياء بسان بارانى كه در سرزمين آماده هم موثر است در قلب مومن هم اثر مى گذارد ولى همين كلمات بسان ريزش باران كه در شوره زار كه جز خس در آن نمى رويد، در قلب كافر جز گمراهى اثر به باران نمى آورد.

چه زيبا مى گويد سعدى سخن ساز:




  • باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست
    در باغ لاله رويد در شورزار خس



  • در باغ لاله رويد در شورزار خس
    در باغ لاله رويد در شورزار خس



اسلام در مساله زناشويى به جامعه مردان و زنان سفارش مى كند كه در انتخاب همسر طهارت و نجابت و عفت خانواده مورد دقت قرار گيرد.

رسول گرامى صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

انظر فى اءى شى ء تضع ولدك فان العرق دساس .(149)

(ببينيد نطفه خود را در چه محلى مستقر مى سازيد، زيرا رگ انتقال دهنده اخلاق پدران به فرزندان است ).

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در انتخاب همسر مى فرمايد:

اياكم و خضراء الدمن ، قيل يا رسول الله و ما خضراء الدمن ؟

قال : المراة الحسناء فى منبت سوء.(150)

(مردم از (خضراء الدمن ) بپرهيزيد، عرض شد مقصود چيست ؟ فرمود: زن زيبا كه در خاندان بد و پليد متولد شود).

امام على عليه السلام به مالك درباره انتخاب كارمندان و مديران مى فرمايد:

و توخ منهم اءهل التجربه و الحياء من اهل البيوتات الصالحه و القدم فى الاسلام المتقدمه فانهم اكرم اخلاقا و اءصح اءعراضا و اءقل فى المطامع اشرافا و اءبلغ فى عواقب الامور نظرا.(151)

(مردان با تجربه و عفيفى كه از خانواده هاى شريف بوده و به حريم مقدس ‍ اسلام زودتر قدم گذارده اند به كارمندى اداريت انتخاب كن زيرا آنان اخلاقى كريمتر و روشى پسنديده تر دارند و همچنين بى طمع و مال انديشند).

مثل شانزدهم : دانشمند بد فرجام بسان حيوان درنده است

و اتل عليهم نبا الذى آتيناه آياتنا فانسلخ منها فاءتبعه الشيطان فكان من الغاوين .

(براى آنان سرگذشت كسى را بخوان كه آيات خود (و معارف و دانشهاى الهى ) را به او داديم ولى سرانجام او از آنها برهنه گشت و شيطان او را پيرو خود ساخت و از گمراهان گشت ).

ولو شئنا لرفعناه بها ولكنه اءخلد الى الارض و اتبع هواه فمثله كمثل الكلب ان تحمل عليه يلهث اءو تتركه يلهث ذلك مثل القوم الذين كذبوا باياتنا فاقصص القصص لعلهم يتفكرون .

(اگر مى خواستيم مقام او را با اين آيات بالا مى برديم ، اما او به پستى گراييد و از هواى نفس پيروى كرد، مثل او همچون سگى است كه اگر به او حمله كنى زبانش را بيرون مى آورد و اگر او را رها كنى باز هم اين كار را انجام مى دهد. اين ، مثل گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند.

(اى پيامبر) اين داستانها را براى آنان بازگو كن شايد بينديشند).

ساء مثلا القوم الذين كذبوا باياتنا و اءنفسهم كانوا يظلمون .

(چه بد مثلى دارند گروهى كه آيات ما را تكذيب كردند ولى آنها به خود ستم مى كنند).

/ 78