معرفت امام از طريق نصّ - راه نجات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راه نجات - نسخه متنی

ملا محسن فیض کاشانی؛ مترجم: رضا رجب زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معرفت امام از طريق نصّ

شناخت اين خصال پسنديده و اخلاق نيك جز بواسطة وحى از جانب خداى تبارك و تعالى به پيامبرش ميسّر نمي‌شود، زيرا اطّلاع بر باطن افراد ممتنع است، همانگونه كه خداى تبارك و تعالى به پيامبر ما حضرت محمّد ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ در مورد على ابن ابيطالب (عليه السلام) وحى نمود و فرمود:

إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ.(6)

اينست و جز اين نيست كه ولى شما خدا است و رسول او و آنانكه ايمان آورده‌اند آنانكه بپا مي‌دارند نماز را و مي‌دهند زكوة را در حاليكه آنها هستند ركوع كنندگان.

و در جاى ديگر فرمود:

يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ.(7)

اى پيامبر آنچه را كه از پروردگارت بتو نازل گشته ابلاغ نما.

و غير اينها از آيات. و چون بواسطة وحى آن وصّى معلوم گشت بر پيامبر واجب است كه خليفه و جانشين خود را براى مردم معيّن كند، و اين تعيين يا قولاً هست مثل آن سخن پيامبر كه فرمود:

مَنْ كُنْتُ مَوْلاه فَهَذا عَلى مَوْلاه.

هر كس من مولاى او هستم پس اين على مولاى او است.

و آن جا كه فرمود: اى گروه اصحاب، على ابن ابيطالب وصّى و خليفة من بر شماست چه در زندگى و چه پس از مرگ. او صدّيق اكبر، و فاروقى است كه بين حق و باطل فرق مي‌گذارد و او باب الله اى است كه از طريق او به خدا مي‌توان رسيد، هر كس او را بشناسد به تحقيق مرا شناخته، و كسى كه منكر او شود مرا انكار نموده، و هر كه از او پيروى كند مرا پيروى نموده. سنتى است كه از عهد ابراهيم جارى گشته است.

و يا تعيين آن وصّى بواسطة فعل پيامبر است، مثل ولايت دادن پيامبر آن حضرت را بر سرايا و سپاه و حركتِ اصحاب تحت پرچم آن حضرت، در حاليكه احدى را بر آنحضرت ولايت نداده، و اين چنين نبوده كه تحت پرچم عمروبن عاص و اسامة بن زيد و غير اين دو حركت نموده باشد، و اصحاب پيامبر جملگى مي‌دانند كه آنحضرت در سپاه، امير بوده ولى هيچكس بر او امارت نداشته است.

و نيز اگر پيامبر وصّى خويش را معيّن نكند اين امر به دسته دسته شدن امت و درگيرى و اختلاف بين اصحاب او مي‌انجامد، و چگونه پيامبر از چنين امر عظيمى غفلت نموده و وصّى را معين نكند در حاليكه او خود عامّه مردم را به وصيّت در آن چه كه بمراتب پست‌تر از اين است امر نموده و تحريص و تأكيد نموده است.

/ 97