صفات پروردگار
او است خداى يگانه كه جزء جزء نشود و چگونه چنين نباشد در صورتيكه اگر او اجزائى ميداشت، در نتيجه محتاج بود زيرا هر صاحب جزئى، قوام و پايداريش بهمان اجزائش ميباشد و با تحقّق آن اجزاء او محقّق ميشود و نيازمند به آن اجزاء خواهد بود و حال آنكه خداى عزّوجل بينياز از عالميان است، هم چنين اگر او داراى اجزائى ميبود ميبايست كه آن اجزاء پيش از خود او وجود داشته باشد در نتيجه آن جزء سزاوارتر بانيست كه خدا باشد تا خود پروردگار. والاتر است او از اين توّهمات.و او است خداى يگانهاى كه فرد است و مثل و نظيرى براى او نيست، صمد است كه نه شبيهى براى او است و نه وزيرى،لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ.(5)نيست همانند او چيزى و او شنواى بينا است.زيرا كه مساوات در مرتبه موجب نقصان در كمال ميشود و استعانت و كمك گرفتن از غير، گذشته از اينكه مستلزم عجز است در معرض زوال و تباهى است و با اين بيان روشن ميشود كه ساير صفاتِ كمال، براى حضرتِ حق هست ولى بدون استفاده از كسى و يا تحمّل مشقّت و زحمتى، زيرا نقص و عجز و احتياج شايستة پروردگار متعال نيست و او شنواست بدون گوش و پردة گوش، بينا است ولى نه با حدقة چشم و پلكهاى آن، همانگونه كه هر چه ميكند بدون توسل به عضو و جارحهاى است و سخن كه ميگويد بدون زبان است، بُعْد و دورى مسافت شنوائى او را مانع نشود و تاريكى مانع رؤيتش نگردد، و هيچ مسموعى از علم او پنهان نماند هرچند كه مخفى باشد.و هيچ يك از ديدنيها از ديدة او مخفى نماند هرچند كه ريز و كوچك باشد، او سِرّ و نجوا را ميشنود، و آنچه كه در دل زمين است مشاهده ميكند، و حركتِ موجوداتِ بسيار ريز را در هوا، و جنبيدن مورچة سياه را بر سنگ سخت در شب ظلمانى، بلكه آنچه كه پنهانتر از اينها است ميداند.وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِى الْأَرْضِ وَ لا فِى السَّماءِ.(6)و پوشيده نماند از عِلم خداى تبارك و تعالى سنگينى ذرّهاى در زمين و در آسمان.و در جاى ديگرى ميفرمايد:يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِى الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها.(7)او ميداند آنچه را كه در زمين فرو مى رود و آنچه از آن خارج ميشود و آنچه كه از آسمان فرو ميآيد و آنچه كه در آسمان بالا ميرود.وَ يَعْلَمُ ما فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها.(8)و ميداند آنچه را كه در خشكى و درياست و برگى نميافتد مگر اينكه او اين را ميداند.وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ.(9)هيچ ميوهاى از شكوفههايش خارج نشود و هيچ مادهاى باردار نشود و فرزند خود را بر زمين ننهد مگر بعلم او.اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ. عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ. سَواءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ.(10)خداوند است كه ميداند هر مادهاى چه در شكم دارد و رحمها چه فرو ميبرند و چه چيزى ميافزايد و هر چيزى نزد او باندازه است داناى پنهان و آشكار است و بزرگ و والاست. يكسان است (نزد او) از شما آنكه گفتار را پنهان كند، و آنكه آشكار سازد و آنكه بشب پنهان شود و يا بروز آشكار گردد.او بر ضماير و نيّات و آنچه به ذهن خطور ميكند آگاه است و در ملك و ملكوت امرى واقع نشود مگر اينكه او بآن آگاه است.يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ.(11)ميداند آنچه را كه پيش روى آنها است و آنچه كه پشتِ سرشان است.أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ.(12)آيا آنكس كه آفريده است (از آفريدة خود) با خبر نيست؟ و حال آنكه او است تيز بين آگاه.ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا.(13)هيچ نجوى و رازگوئى بين سه نفر نيست مگر اينكه او چهارمين آنها است، و هيچ نجوائى بين پنج نفر نيست مگر اينكه او ششمى آنها است و نه كمتر از اين و نه بيشتر مگر اينكه او با آنها است هر جا كه باشد.وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِيبٌ.(14)و چون بندگان از من سؤال كنند براستى كه من نزديك هستم.و در حديث آمده است كه:وَ لَو اَنَكُّمَ ادْلَيْتُم بِحَبْلٍ اِلَى اْلاَرْضِ السُّفلى لَهَبِطَ عَلَى اللهِ.اگر شما ريسمانى را به پائين ترين طبقات زمين پائين دهيد آن بر خدا فرود خواهد آمد.قرآن ميگويد:فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِيمٌ.(15)پس هر كجا كه رو آوريد آنجا سوى خدا است، براستى كه خداوند گشايش دهندة بسيار دانا است.(1). سوره ابراهيم، آيه 10.(2). سوره مؤمنون، آيه 91.(3). سوره بقره، آيه 163.(4). سوره نحل، آيه 51.(5). سوره شورى، آيه 11.(6). سوره يونس، آيه 62.(7). سوره حديد، آيه 4.(8). سوره انعام، آيه 59.(9).سوره فصلت، آيه 47.(10). سوره رعد، آيات 9 ـ 11.(11). سوره نحل، آيه 110.(12). سوره ملك، آيه 14.(13). سوره مجادله، آيه 7.(14). سوره بقره، آيه 186.(15). سوره بقره، آيه 115.