خاتمه - راه نجات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راه نجات - نسخه متنی

ملا محسن فیض کاشانی؛ مترجم: رضا رجب زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خاتمه

يكى از علماء گفته است، اى كسى كه بر تحصيل حريص، و تشنة كسب دانش هستى، اگر قصدت از تحصيل علم مناقشه و مباهات، و پيشى گرفتن بر هم رديفانت هست و در پى اين هستى كه مردمان را بگرد خود جمع نموده، و علم را وسيلة جمع‌آورى مال گردانى، بدان كه تو در هدم دين و هلاك ساختن خويش، و فروختن آخرتت بدنيا تلاش مي‌كنى، پس معامله‌ات زيان‌آور، و از تجارتت جز ضرر سودى عايدت نگردد، و آنكس كه تو را تعليم دهد تو را بر انجامِ معصيت كمك نموده و در خسران و زيان شريك تو بوده و مثل كسى است كه شمشير برنده را به كسى كه راه را بر مردمان مي‌بندد بفروشد. و در روايات آمده است كه اگر كسى ديگرى را بر معصيتى كمك نمايد هر چند به نصف كلمه، با آن فرد در آن گناه شريك خواهد بود.

و اگر نيت و قصدت از تحصيل علم واقعاً خداست و مي‌خواهى كه به هدايت دست‌يابى نه اينكه تنها بروايت علم اكتفا كنى پس بشارت باد تو را كه ملائكه بالهاى خود را زير پاى تو مي‌گستراند، و ماهيان دريا برايت استغفار نمايند.

و بدان كه مردمان در طلب علم سه دسته‌اند:

مردى كه در پى تحصيل علم است تا آن را وسيلة تحصيل زاد و توشة سفر آخرتِ خود گرداند. و جز خدا و سراى آخرت چيز ديگرى در نظرش نيست. اين چنين كسى از فائزان و راه يافتگان است.

و مردى كه در پى تحصيل علم است تا آن را وسيلة دست يابى به متاع زندگى دنيا قرار دهد و به عزّت و ثروتى دست يابد ولى خود او از كارى كه مي‌كند با خبر است، و به زشتى عملِ خود آگاه و از پستى نيت خويش مطّلع است، اين براه خطا رفته و در شمار احمق‌هاى فريب خورده است، اگر اجل او را مهلت توبه نداد بايد بر او ترسيد و كارش با مشيّت حضرت حق خواهد بود، و اگر كه قبل از رسيدن اجل توبه نمود و عمل را هم ضميمة علم نمود و آنچه را كه از او فوت شده تدارك نموده به رستگاران و راه يافتگان ملحق خواهد شد چرا كه توبه كنندة از گناه مثل كسى است كه گناهى مرتكب نشده است.

سوّمى مردى است كه شيطان بر او مسلّط گشته: و عملش را وسيلة جمع‌آورى مال، و تفاخر به مقام، و جمع‌آورى مريد و پيرو قرار داده، و هر جا كه اميد دست‌يابى به مال و مقامى برايش باشد علم را وسيلة رسيدن بدان مي‌نمايد و با همة اين احوال خود را بندة خاص خدا مي‌داند و بهمين مقدار كه خود را به لباس علما در آورده و در ظاهر و گفتار شبيه به آنها گشته، دل خوش نموده است، در حاليكه در پنهان و آشكار در پى دنيا است و هم و غمّش جز رسيدن به آن متوجه چيز ديگرى نيست، چنين كسى در شمار هلاك شدگان، و از زمرة احمق‌هاى فريب خورده است، ديگر در مورد چنين كسى اميد توبه هم نمي‌رود زيرا او خود را از نيكوكاران مي‌پندارد در حاليكه او از زمرة كسانى است كه رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) دربارة آنها فرمود: آنكس كه من از او بيشتر از دجّال بر شما مي‌ترسم علماء سوء مي‌باشد و اين بدان خاطر است كه دجّال نهايتش اين است كه مردمان را گمراه مي‌سازد، ولى مثل چنين عالمى با زبان و گفتار مردم را از دنيا باز مي‌دارد در حاليكه با اعمال و افعال و احوال خويش آنها را بسوى دنيا فرا مي‌خواند و زبان حال گوياتر از زبان گفتار است، و طبيعت مردمان به اينكه به عمل كسى بنگرند و از روى رفتار او برنامة خود را تنظيم كنند مايل‌تر است تا اينكه طبق گفتة او عمل نمايند، و لذا آنچه را كه اين مغرور با اعمالِ خود فاسد مي‌گرداند بمراتب بيش از آن چيزى است كه با گفتارش اصلاح مي‌نمايد، زيرا جاهل جرأت اينكه دل بدنيا ببندد پيدا نمي‌كند مگر اينكه اين عمل را از علماء ببيند، و لذا عوض اينكه علم او سبب زهد مردم نسبت به دنيا شود سبب جرأت بندگان خدا بر معصيت او مي‌شود، و بيچاره با همة اينها هنوز خود را هم از خدا طلبكار مي‌داند و خود را از بسيارى از بندگان بهتر بحساب مي‌آورد.

پس اى طالب علم از دستة اوّل باش، و بپرهيز از اينكه جزء دستة دوّم باشى چه بسيار كسانى كه قبل از اينكه موفق بتوبه گرداند اجل بسراغ آنها آمد، و با دست خالى راهى سفر آخرت شدند، و مبادا مبادا كه از دستة سوّم باشى كه بدون شكّ سرانجامى جز هلاكت و نابودى نخواهى داشت نه اميد رستگاريت خواهد رفت و نه منتظر صلاحت بايد بود.

پايان كلام آن بزرگ اعلى الله مقامه و رفع الله درجاته اين بود كتاب منهاج النجاة. حمد خداوندى را كه فاعل خيرات است و درود بر محمّد و آل او برترين درودها و كامل‌ترين تحيات.

/ 97