2- عدل - راه نجات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راه نجات - نسخه متنی

ملا محسن فیض کاشانی؛ مترجم: رضا رجب زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2- عدل

خداوند سبحان هيچگاه عمل قبيح انجام نمي‌دهد چرا كه او به قبح آن آگاه، و بر تركش قادر بوده و نيازى به انجامِ آن ندارد و اگر او چنين كند اعتماد بوعده و وعيد او، و گفتة پيامبران او از ميان مي‌رود. او والاتر از اين است. و خود فرموده:

وَ ما رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ.(1)

پروردگارت نسبت به بندگان ستم روا ندارد.

و در جاى ديگر مي‌فرمايد:

وَ لا يَرْضى لِعِبادِهِ الْكُفْرَ.(2)

و براى بندگانش كفر را نپسندد.

و باز مي‌فرمايد:

وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ.(3)

او هرگز خلافِ وعدة خويش نكند.

و هر چه كه مي‌كند بخاطر غرض و حكمت و مصلحتى است چرا كه او بي‌نياز از عالميان است، و چون ستم بر كسى روا ندارد و عمل زشتى از او صادر نشود لذا آنچه را كه عملش بر بندگان مخفى مانده از آنها برداشته شده است و جز به آنچه به آنها رسيده و آنها بدان آگاه هستند بر آنها احتجاج نكند چنانكه خود فرموده است:

وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً.(4)

و نيستيم عذاب كننده مگر اينكه رسولى (برآنها) بفرستيم.

لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ.(5)

تا اينكه پس از آمدن پيامبران براى مردمان بر خدا دست‌آويزى نباشد.

و آنها نگويند:

لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ.(6)

چرا براى ما رسولى نفرستادى تا آياتِ تو را پيروى كنيم.

وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ.(7)

و چنان نبود كه خداوند قومى را گمراه سازد پس از اينكه هدايتشان نمود تا آنچه را كه بايد از آن پرهيز كنند براى آنها بيان نمايد.

و امام صادق (عليه السلام) در تفسير اين آيه فرمود: يعنى تا آنها را به آنچه كه موجب خشنودى و يا غضب او مي‌شود آگاه سازد. و باز از آن حضرت رسيده كه در تفسير آية شريفة:

فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها.

فرمود:

يعنى براى نفس بيان نمود آنچه را كه بايد از آن پرهيز نموده و ترك آن كند و در ذيلِ آية شريفة

إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً.(8)

براستى كه ما راه را باو نمايانديم او يا سپاسگزار بوده و يا كفرانِ اين نعمت خواهد نمود.

فرمود:

يعنى ما او را به راهش آشنا ساختيم او يا اين هدايت را خواهد گرفت و يا ترك آن خواهد نمود.

و در ذيل آية شريفة

وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ.

فرمود: يعنى راه خير و راه شّر.

(نه جبر و نه تفويض)

خداى عزّوجل نسبت به بندگان مهربان‌تر از اينست كه آنها را بر انجام گناهان مجبور سازد و بعد آنها را بخاطر آن گناهان عذاب نمايد بلكه چنانكه خود فرموده:

ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ.(9)

اين عذاب بواسطة آن اعمالى است كه خود پيش فرستاديد و خداوند نسبت به بندگان ستم روا ندارد.

و او تواناتر از اينست كه امرى را اراده كند و آن امر محقّق نشود چنانكه خود فرموده:

وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ.(10)

و نخواهيد شما مگر آنچه را خداوند مي‌خواهد.

پس نه جبر است و نه تفويض بلكه امرى بين اين دو امر است چنانكه مولايمان امام صادق (عليه السلام) فرمود: اين معنا مثل اين است كه مردى را بر معصيتى مي‌بينى و او را از آن باز مي‌دارى ولى او باز نمي‌ايستد پس او را رها مي‌سازى كه آن معصيت را مرتكب شود و اينكه او سخن تو را نپذيرفت و تو او را بحالِ خود گذاشتى بمعناى اينكه تو او را به انجامِ آن گناه امر نمودى، نيست.

و حضرت رضا (عليه السلام) فرمود: خداى عزّوجل نه از روى اكراه كسى را باطاعتِ از خود واداشته و نه اگر كسى او را معصيت كند بمعناى اينست كه بر او غالب آمده، و نه بندگان را در ملك خويش مهمل گذاشته و حال آنكه او مالك آن چيزى است كه آنها را مالك آن گردانيده و قادر است بر آنچه آنها را بر آن قدرت بخشيده پس اگر بندگان راه طاعت در پيش گيرند ذاتِ اقدس حق مانع آنها نگردد و اگر بمعصيت همّت گمارند، پس او بخواهد كه بين آنها و بين آن عمل حايل شود مي‌تواند و اگر مانع نشد و آنها آن معصيت را مرتكب شدند او نبوده كه آنها را بانجام آن عمل واداشته است. و امام باقر (عليه السلام) فرمود: در تورات نوشته شده كه اى موسى من تو را آفريدم و تو را برگزيدم و تو را نيرومند گردانيدم و به طاعتِ خود امر نمودم و از معصيتم تو را باز داشتم پس اگر اطاعتِ من نمودى تو را بر طاعتم كمك كنم و اگر نافرمانى من نمودى تو را بر معصيتم اعانت نكنم، و اگر اطاعتِ من نمودى باز مرا بر تو منت است و اگر معصيتم نمودى بر تو حجّت دارم.

و امام صادق (عليه السلام) فرمود: مردمان را در قَدَر سه عقيده است: مردى چنين مي‌پندارد كه خداى عزّوجل مردمان را بر انجام معاصى مجبور نموده است، اين چنين كسى با اين حكم، در حق خدا ستم روا داشته و او كافر است، و كسى كه چنين مي‌پندارد كه امر به خود او تفويض شده چنين كسى خدا را در گرو سلطة خويش درآورده و او نيز كافر است.

و آنكس كه مي‌گويد: خدا بندگان را به آن چه كه در حدّ توان آنها است مكلّف ساخته و آنها را از آنچه كه خارج از قدرتِ آنها است معاف داشته چنين كسى اگر كار نيك كند خدا را سپاس گويد و چون عمل بدى از او سر زد استغفار كند اين چنين كسى است كه به حق رسيده و مسلمان است.

/ 97