بدان كه جمعه، عيدِ مؤمنان است، و آن روزى است شريف كه خداى تبارك و تعالى اين امت را بدان اختصاص داده، و حضور در نماز جمعه را بخاطر همبستگى دلها و پاك شدن از گناهان واجب نمود، گرچه اكثر مؤمنان در اين زمان، از اين فريضة بزرگ، بيبهره بوده و در گمراهى آشكارى بسر ميبرند.و در اين روز ساعتى است كه بنده در آن ساعت هر چه از خدا بخواهد باو عنايت شود. لذا سزاوار است كه انسان از روز پنجشنبه با تميز نمودن لباسِ خود، و تسبيح و استغفار در شب جمعه خود را براى روز جمعه آماده نمايد، پس چون فجر روز جمعه دميد پس از اينكه سر را تراشيدى و ناخنهايت را كوتاه نمودى و شاربت را گرفتى، و بدن را از هر آنچه كه طبع از آن متنفّر است پاكيزه ساختى، و غسلِ جمعه نمودى، و با پوشيدن لباسِ سفيد كه محبوبترين لباسها نزد خدا است، و خوشبو نمودن خود به بهترين بويها با آرامش و وقار به سوى مسجد حركت ميكنى و ميگوئى:اَللّهُمَ مَنْ َتَهَيأَ وَ تَعَبَّأَ وَ اسْتَعَدَ لِوِفادَةٍ اِلى مَخْلُوقٍ رَجاء وَفْدِهِ وَ طَلَبَ نَيْلِهِ وَ فَواضِلِهِ وَ نوافِلِهِ فَاِلَيْكَ يا سَيِّدِى وَفادَتِى وَ اِعْدادِى وَ تَهِيأتِى وَ تَعَبْئتِى وَ اِعْدادِى وَ اسْتِعْدادِى، رَجاء وَفْدِك وَ جَوائِزِكَ وَ نَوافِلِكَ، فَلا تُخَيِّبِ الْيَوْمَ رَجائِى يا مَنْ لا يُخَيَّبُ عَلَيْهِ سائِلٌ وَلا يَنْقُصُهُ نائلٌ، فَاِنّى لَمْ اَتِكَ الْيَوْمَ بِعَمَلٍ صالِحٍ قَدَّمْتَهُ وَلا شَفاعَة مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ، وَلكِنْ اَتيْتُكَ مُقِّراً بِالظُلّمِ وَ اْلِاسائَهِ، وَ لا حُجَّة لِى وَلا عُذْرَ، فَاَسْألُكَ يا رَبِّ اَنْ تُعْطِينِى مَسْأَلَتِى، وَ تُقَبِلَّنى بِرِغْبَتى وَلا تَرٌدَّنِى مَجْبُوراً وَ لا خائبَاً يا عَظْيمُ يا عَظْيمُ يا عَظْيمُ، لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَللّهُمَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِى خَيْرَ هذا الْيَوْمِ الّذى شَرَّفْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ، و تُغَسِلّنِى فِيْهِ عَنْ جَمِيْعِ ذُنُوبِى وَ خَطاياى، وَزِدْنِى مِنْ فَضْلِكَ اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهابَ.و بدان كه سبقت مردمان به بهشت باندازة سبقت آنها براى نماز جمعه است، و چون داخل مسجدى شدى سعى كن در صف اوّل باشى ولى اگر پيش از تو كسانى آمدهاند و جا گرفتهاند از اينكه از ميان آنها يا وسط صفها خود را به صف اوّل برسانى خوددارى نما و كنار ديوار و يا ستونى بنشين تا كمتر رفت و آمد باشد، و تا دو ركعت نماز تحيّت مسجد را بجا نياوردهاى منشين، و نافلة روز جمعه بيست ركعت است كه چهار ركعت از روزهاى ديگرى بيشتر است و در دعاء و تلاوت قران و خضوع و خشوع مبالغه نما، و چون امام جمعه براى اداء نماز جمعه خارج شد اگر به نماز و يا كار ديگرى مشغول هستى فوراً به آن پايان ده، و به جواب مؤذّن مشغول شو، پس از اذان به خطبهها گوش فرا ده و از اينكه در ميان خطبه؛ سخنى بگوئى كاملاً پرهيز كن زيرا در خبر است كه اگر كسى در حاليكه امام مشغول خواندن خطبه است بدوستش بگويد «بيصدا» و يا «ساكت باش» لغو گفته و كسى كه در نماز لغو بگويد جمعهاى براى او نيست. زيرا همين گفتن «ساكت باش» خود كلام است، و لذا اگر ميخواهد ديگرى را از سخن گفتن باز دارد ميبايست كه با اشاره به او بفهماند، بعد همانطور كه قبلاً گفته شد به امام اقتدا كن، پس چون از نماز فارغ شدى و سلامِ نماز گفتى به تعقيبات و اذكارى كه رسيده مشغول شد و تا هنگام مغرب و يا عصر ملازمِ مسجد باشد تا آن ساعتِ شريفهاى را كه در روز جمعه است و معلوم نيست كدام ساعت است در حالى نيكوئى درك كنى. اميد كه با توجّه باين مراتب، آن ساعت را در حالى كه مشغول عبادت پروردگار و خاضع و خاشع در مقابل حضرتش هستى درك نمائى. و هيچگاه از روى نفاق و دوروئى در مسجد حاضر مشو هم چنين در مجالس علم كه حاضر ميشوى حضور بخاطر كسب علم باشد آنهم علمى كه نافعِ بحالت باشد زيرا هر علمى كه تو را از دنيا به آخرت نخواند، جهل از آن علم سودش بيشتر است، پس بخدا پناه ببر از علمى كه سودى بحالت نبخشد، و هنگام طلوع خورشيد، و نيمروز و هنگام غروب، و موقع گفتن اقامه و هنگامى كه خطبيب به منبر قدم مينهد و هنگام قيامِ مردم براى نماز، بسيار دعا نما، اميد كه آن ساعتِ شريفه در يكى از اين اوقات باشد، و سعى كن كه در اين روز بهر اندازه كه در توانت هست صدقه بدهى. و از ايام هفته، جمعه را خاصِ آخرت قرار ده. اميد كه اين روز كفّارة بقيه روزهاى هفته باشد.