9- تفويض
تفويض و واگذاشتن امرخويش بخدا در مواردى است كه به يقين نميدانى كه صلاح يا فساد تو در آن است و لذا نميتوانى بطور قطع در آن تصميم بگيرى، پس اگر موردى بود كه به يقين ميدانستى سرانجام بدى دارد تفويض در چنين مواردى نيست بلكه در آنجا است كه استثنائى در كار باشد و اميد خير و صلاح برود، پس اگر در موردى كه خلاف اين است تو تفويض پيشه نمايى اين تفويض نيست بلكه طمع است و مذموم در شرع از آن نهى شده است.بنابراين تفويض عبارت از اين است كه در مواردى كه از بروز خطر ايمن نيستى خود را بخدا سپرده و از او بخواهى كه آنچه بخير و صلاح تو است برايت فراهم آورد.قرآن از زبان آن بندة صالح چنين حكايت ميكند:وَ أُفَوِّضُ أَمْرِى إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ.و واگذارم كار خويش را بخدا كه خدا نسبت به بندگان بينا است.بعد ميفرمايد:فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا.پس نگهداشتش خدا از بديهاى آنچه كه نيرنگ كرده بودند و بر عليه او توطئه چيده بودند.كه پس از تفويض امر از جانب بنده به خدا، نگهدارى او را از بديها، و پيروزى و نصرتش را بر دشمنانش بيان ميدارد. و براى تحصيل اين خصلت، مى بايست كه به خطرناك بودن راه و امكان هلاك و فساد در آن توجه نمائى چرا كه هيچكس از عواقب امور آگاه نيست، چه بسيار شرّى كه بصورت خير جلوه ميكند، و چه بسيار خيرى كه در ظاهر شرّ مينمايد، و چه ضررها كه بزيور نفع آراسته گشته، و چه سمّها كه در هيئت شهد و شيرينى درآمده، و تو هم از همه جا بيخبر و جاهل به عواقب امور و اسرار. اگر بخواهى در اين وادى با تكيه به شناخت خود قدم بردارى چه زود باشد كه در وادى هلاكت در افتى، و خود بيخبر باشى، از اين گذشته ناتوانى از مقابله با خطرات و جهل و غفلت و ضعف تو در اين موارد، خود عامل ديگرى است كه ميتواند تو را به تفويض امرِ خويش به خدا وا دارد. و اگر تو كارت را بخدا واگذاشتى و از او خواستى كه آنچه كه صلاح تو است براى تو اختيار نمايد، و دانستى كه در اين صورت جز آنچه كه به خير و صلاح تو باشد بتو نخواهد رسيد، اطمينان خاطر خواهى يافت و از ترسِ وقوع در خطر ايمن خواهى گشت بخلاف آنجا كه آينده برايت مبهم و هراس انگيز است و راه اصلاح را از فساد باز نميشناسى در نتيجه پيوسته مضطرب و سرگردان و دو دل خواهى بود.امّا اگر كار خود به خدا باز گذاشتى. چون او به جميع امور عالم و از جميع جهات آن آگاه ميباشد، و ظاهر و باطن، و حال و آينده برايش معلوم است. و بقول قرآن:وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ.(1)و پروردگارت ميآفريند آنچه را كه بخواهد، و بر ميگزيند، نيست براى آنها اختيار نمودن و برگزيدنى.او با لطف و حسن تدبير خويش، آنچه را كه فهم تو بدان نرسد، و علمت بدان راه نيابد برايت برگزيند و در نتيجه تو بكارى مشغول گردى كه بكارت آيد.اگر در اين مطالب بينديشى و آنها را بخاطر آورى، تو را به تفويض امورت به خدا وا خواهد داشت، و از اينكه خود زمام امر خويش را در دست گيرى، و ارادة خود را بخواهى بر ارادة او حاكم گردانى باز خواهد داشت.(1). سوره قصص، آيه 68.