حساب - راه نجات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راه نجات - نسخه متنی

ملا محسن فیض کاشانی؛ مترجم: رضا رجب زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حساب

حساب عبارت است از جمع و تفريق مقدارها و اعداد و تعريف حاصل آن. و خداى تبارك و تعالى بر اين قدرت دارد كه در يك لحظه براى جملة مردمان حاصل حسناتشان را معلوم دارد و اسرع الحاسبين و سريع‌ترين حسابگران است، ولى ذات اقدس حق اراده نموده كه حقيقت اين محاسبه را به بندگان بشناساند تا اگر از آنها درگذشت، فضل او معلوم باشد و اگر آنها را عقوبت نمود عدالتش مشهود پس جملة بندگان را از اوّل تا بآخر مُخاطب ساخته و حاصلِ حسابِ اعمال را به آنها بازگو مي‌كند و هر يك از آنها آنچه را كه مربوط به خود اوست بشنود و چنين پندارد كه تنها او مخاطب است، چرا كه مخاطبتِ هر يك از بندگان او را از گفتگوى با غير او باز ندارد، و به مقدار ساعتى از ساعاتِ اين دنيا از محاسبة جميع آنها فارغ گردد، و از هر انسانى كتابى خارج كند كه بنده آن را گسترده مي‌يابد و آن كتاب جميع اعمال او را بيان مي‌دارد و بقول قرآن:

لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصاها.(3)

هيچ كوچك و برزگى را فرو گذار نكند مگر اينكه آن را بشماره آورد.

پس خداى تبارك و تعالى خود او را حسابگر خويش و حاكم بر او گرداند و بفرمايد:

اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً.(4)

بخوان كتابت را همين بس كه تو خود امروز بر خويشتن حسابگر هستى.

در آن روز بر دهانهاى مردمان مُهر نهاده شود، و دست و پا و جميع جوارح و اعضاى آدمى به آنچه كه او فراهم آورده گواهى دهد. قرآن در اين باره مي‌گويد:

وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِى أَنْطَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ.(5)

و به پوست بدن خويش گويند چرا بر عليه ما شهادت مي‌دهيد در پاسخ گويد خدائى كه همه چيز را گويا نموده ما را بگفتن وا داشته است.

پس كُتُب و نامه‌هاى اعمال به پرواز آيد و ديده‌ها به آنها دوخته شود كه آيا در جهت يمين واقع مي‌شود يا در سمت شمال. قرآن در اين زمينه مي‌گويد:

فَأَمَّا مَنْ أُوتِى كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ.(6)

پس آنكس كه كتابش بدست راست او داده شود، پس مي‌گويد اينك بيائيد كتاب مرا برخوانيد.

وَ أَمَّا مَنْ أُوتِى كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِى لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ.(7)

و امّا آنكس كه كتابش بدست چپ او داده شود مي‌گويد ايكاش اين كتاب بمن داده نمي‌شد.

بعد به ميزان اعمال خود مي‌نگرد كه آيا كفّة سيئات سنگين‌تر شود و يا كفّة حسنات.

فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ* فَهُوَ فِى عِيشَةٍ راضِيَةٍ* وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ* فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ.(8)

پس امّا آنكس كه اعمال وزن شده‌اش سنگين باشد او در زندگى پسنديده‌اى است. و امّا آنكس كه كفّة اعمالش سبك باشد پس جايگاه وى هاويه است.

پناه مي‌بريم به خدا از اين.

و هيچكس از خطر ميزان و حساب نجات نمي‌يابد مگر آنكس كه در اين دنيا به محاسبة خويش پردازد و با ميزانِ شرع اعمال و گفتار و انديشه و نگاهِ خود را مَحَك زند چنانكه در حديث آمده است كه خويشتن را قبل از اينكه به محاسبه كشيده شويد در معرض محاسبه درآوريد و اعمال خود را قبل از ايستادن در پاى ميزان در قيامت، بسنجيد. هر آنچه كه در شرع از هول و هراس قيامت و طولانى بودن آن و گرماى طاقت فرساى آن روز و عرق ريختن مردم و ازدحام و خصومت آنها با يكديگر و برائت و بيزارى بعضى از بعضى ديگر، و فرار مرد از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندان خود، و راندن مردمان، و حاضر ساختن گواهان و سئوال و جواب و غير اينها كه در قرآن و روايات ائمه (عليهم السلام) رسيده، همة اينها حق است و راست كه هيچ شكى در آن نيست امام صادق (عليه السلام) مي‌فرمايد: به محاسبة خويش بپردازيد قبل از اينكه به پاى ميز محاسبه كشيده شويد چرا كه در قيامت پنجاه موقف است كه گذر از هر توقفگاهى هزار سال طول مي‌كشد. سپس اين آيه را تلاوت فرمود:

فِى يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ.

در روزى كه اندازه‌اش پنجاه هزار سال است.

گفته شده كه هر عرقى كه با رنج و زحمت در راه خدا از حج و جهاد و روزه و نماز و رفت و آمد در برآوردن حاجت برادر مسلمان و تحمّل مشقت، و امر به معروف و نهى از منكر از بدن خارج نشود، در صحنة قيامت حيا و ترس آن را خارج مي‌سازد. رنج و محنت آن روز طولانى است و هر كس كه در اين دنيا بخاطر سختي‌هائى كه در راه خوددارى از شهوات بر او وارد شود بيشتر انتظار مرگ كشد، در آن روز انتظارش كمتر باشد تا جائيكه معصوم (عليه السلام) مي‌فرمايد: سوگند به آنكه جانم در دست او است آن روز بر مؤمن آن چنان سبك گردد كه از اداء نماز واجبى كه در دنيا بر او واجب بود بر او سهل‌تر باشد.

در آن روز هر كس كه مظلمه‌اى نزد كسى داشته باشد از حسناتِ ظالم باندازة حقِ او برگيرند و به حسنات مظلوم بيفزايند. پس اگر ظالم را كار نيكى نباشد بر گناهانش بيفزايند، قريب باين معنا از ائمّه (عليهم السلام) رسيده است.

و از رسول خدا رسيده كه فرمود: آيا مي‌دانيد كه مفلس چه كسى است؟ گفتند مفلس در ميان ما كسى است كه نه پولى داشته باشد و نه كالائى. فرمود مفلس از امّت من آنكسى است كه روز قيامت با نماز و زكات و روزه به صحنة محشر قدم مي‌نهد و در حاليكه آن يكى را دشنام گفته، و بر آن ديگرى تهمت زده، و مال كسى ديگر را بناحق خورده و خون بي‌گناهى ريخته، و ديگرى را زده، پس آنها هر يك از حسنات او برگيرند و اگر حسناتش قبل از اينكه حقوق آنها را ادا كند تمام شد از خطاهاى آنها برگرفته و بر او مي‌نهند و سپس او را در آتش مي‌افكنند.

هم‌چنين شفاعت، و حوض حق است، رسول خدا فرمود: هركس به حوض من باور نداشته باشد او را خدا وارد بر آن نگرداند و كسى كه به شفاعت من ايمان نداشته باشد، خدا او را بشفاعتِ من نائل نگرداند. بعد فرمود: شفاعتِ من براى اهل كبائر از امتِ من است و امّا نيكوكاران كه راهى برآنها نيست. و در روايت ديگرى آمده كه: شفاعتِ من براى اهل كبائر از امتِ من است بجز شرك و ظلم. و باز اين آن بزرگوار رسيده كه فرمود: هيچ مؤمنى از امّتِ من نيست مگر اينكه بشفاعت او بيشتر از قبيله مضرّ وارد بهشت مي‌گردند. و گفته شده كه كمترين تعدادى كه يك مؤمن مي‌تواند شفاعت كند سى نفر است و باز از آن حضرت رسيده كه فرمود: حوضِ من ما بين عَدَن تا عمان است آبِ آن حوض از شير سفيدتر و از عسل شيرين‌تر و جام‌هاى آن به شمارة ستارگان آسمان است هركس جرعه‌اى از آن بنوشد ديگر هرگز تشنه نگردد. و در خبر است كه والى آن حوض در قيامت اميرالمؤمنين على (عليه السلام) است كه دوستانش را از آن آب سيراب سازد و دشمنانش را دور نمايد.

هم چنين بهشت و دوزخ حقّ است، و آن دو فى الحال مخلوق است، و هيچ نفسى از اين دنيا خارج نگردد مگر اينكه جايگاه خود را در يكى از اين دو مشاهده كند. و از ائمه اين معنا رسيده است و بهشت دار بقاء و دار سلامت است كه نه مرگى در آن است و نه از پيرى و مرض و آفت و غم و اندوه و حاجت و فقر در آن خبرى است، آنجا دارِ غنا و سعادت، و دار مقامة و كرامت است كه اهلِ آن را رنج و تعبى هرگز نرسد، و سختى و مشقّتى متوجه آنها نگردد و بقول قرآن:

و فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ.(9)

(1). سوره اعراف، آيه 8 ـ 9.

(2). سوره انبياء، آيه 47.

(3). سوره كهف، آيه 49.

(4). سوره اسراء، آيه 14.

(5). سوره فصلّت، آيه 21.

(6). سوره الحاقة، آيه 19.

(7). سوره الحاقة، آيه 25

(8). سوره القارعة، آيه 8.

(9). سوره زخرف، آيه 71.

/ 97