از اين آيه درس هاى مهمى مىتوان گرفت كه ما به بعضى از آنها اشاره مىكنيم:1 به هر كس دستورى مىدهيد، نام او را با احترام ببريد. (يا ايّها الّذين آمنوا...)2 همه اصحاب پيامبر عادل نبوده اند، بلكه در ميان آنان افراد فاسق و منافق نيز بوده اند.(ان جاءكم فاسق)3 افشاگرى و رسوا كردن افرادى كه كارشان سبب فتنه است، مانعى ندارد. (ان جاءكم فاسق) (با توجّه به اينكه مراد از فاسق، وليدبن عقبه است.)4 اسلام، اصل در زندگى را اعتماد به مردم مىداند، امّا حساب كسى كه فسق او بر همه روشن شد، از افراد عادّى جداست. (ان جاءكم فاسق)5 زمينه حوادث دو چيز است: تلاش فاسق، زود باورى مؤمن. (آمنوا ان جائكم فاسق...)6 گرچه ما بايد به سراغ خبر گرفتن از فاسق نرويم، ولى آنان درصددند كه به سراغ ما بيايند و اخبار نادرستى را بازگو كنند. (جائكم...)7 هر خبرى نياز به تحقيق ندارد. (زيرا «نباء» به خبر مهم و مفيد گفته مىشود كه بايد بررسى شود)8 ايمان با خوش باورى سازگار نيست. (آمنوا...فتبيّنوا)9 تحقيق و بررسى را به تاءخير نيندازيد. (فَتبيّنوا) (حرف (فاء) نشانه اقدام سريع است)10 جامعه اسلامى در معرض هرگونه تهاجم خبرى است و مردم بايد هوشيار و اهل تحقيق باشند. (ان جائكم... فتبيّنوا)11 چون گاهى فاسق راست مىگويد، بنابراين نبايد همه جا سخن او را تكذيب كرد، بلكه بايد تحقيق شود. (فتبيّنوا)12 درمان مفاسد و ناهنجارى هاى اجتماعى، هوشيارى امّت اسلامى است. (فتبيّنوا)13 با تحقيق و بررسى، فاسقان را متنبّه كنيم و نگذاريم ميدان دار جامعه اسلامى باشند و عرصه را بر آنان تنگ نماييم. (فتبيّنوا ان تصيبوا قوماً)14 در مديريّت، بايد علاج واقعه را قبل از وقوع انجام داد. ابتدا تحقيق، سپس اقدام كنيم. (فتبيّنوا ان تصيبوا)15 بيان فلسفه و رمز و راز احكام الهى، انگيزه مردم را در انجام دستورات زياد مىكند. (فلسفه و راز تحقيق، دورى از ايجاد فتنه در جامعه بيان شده است) (فتبيّنوا ان تصيبوا)16 هدف خبرگزارى فاسق، ايجاد فتنه و بهم زدن امنيّت نظام است. (ان تصيبوا قوماً بجهالة)17 اقدام به يك گزارش بررسى نشده، مىتواند قومى را به نابودى بكشاند. (ان تصيبوا قوماً)18 اقدام عجولانه و بدون بررسى و تحقيق، نوعى جهالت است. (تصيبوا قوماً بجهالة)19 عمل به دستورات الهى، مانع پشيمانى است. تحقيق كنيم تا مبادا پشيمان شويم. (فتبيّنوا... نادمين)20 پايان كار نسنجيده، پشيمانى است. (نادمين)
فسق چيست و فاسق كيست
* در اين آيه (ششم سوره حجرات) سفارش مىكند كه اگر فاسقى براى شما خبر مهمى آورد، تحقيق و بررسى كنيد. در اينجا بايد بدانيم فاسق كيست و راههاى تشخيص خبر دروغ از خبر راست كدام است* «فِسق» در لغت به معناى جدا شدن است و در اصطلاح قرآنى، به جدا شدن وخارج شدن از راه مستقيم گفته مىشود. اين كلمه در برابر عدالت بكار مىرود و فاسق به كسى مىگويند كه مرتكب گناه كبيره شده و توبه نكند.* «فِسق» در قالب هاى گوناگون وموارد مختلف، پنجاه و چهار بار در قرآن آمده است از جمله:1 گاهى در مورد انحرافات فكرى وعقيدتى بكار مىرود، چنانكه به فرعون و قوم او گفته شده است. (انّهم كانوا قَوماً فاسقين)(78)2 گاهى به افراد چند چهره و منافق فاسق گفته مىشود. (انّ المنافقين همُ الفاسقون)(79)3 گاهى در مورد آزار دهندگان به انبيا و سركشان از دستورات آنان بكار مىرود. (در قرآن به بنى اسرائيل كه فرمان حضرت موسى عليه السلام را انجام نمى دادند و حضرت را زجر مىدادند گفته شده است) (قالوا يا موسى انّا لن ندخلها... القوم الفاسقين)(80)4 گاهى به كسانى كه طبق قانون الهى داورى و قضاوت نمى كنند، فاسق گفته شده است. (و مَن لم يحكم بما اَنزلَ اللّه فَاولئك هم الفاسقون)(81)5 گاهى به حيله گران فاسق گويند. (...بما كانوا يَفسقون)(82)6 گاهى به كسانى كه وظيفه مهم امر به معروف و نهى از منكر را رها مىكنند گفته مىشود. (اَنجَينا الّذين يَنهَونَ عن السوء و اَخَذنَا الّذين ظلموا... بما كانوا يَفسقون)(83)7 گاهى به كسانى كه خانه، تجارت، فاميل و مادّيات را بر جهاد در راه خدا ترجيح مىدهند، فاسق گفته مىشود. (ان كان آبائكم... اَحبّ... واللّه لا يَهدِى القومَ الفاسقين)(84)8 گاهى به انحرافات جنسى و شهوت رانى هاى ناروا گفته مىشود. (قرآن به قوم لوط كه گناه لواط را در مجالس علنى و بى پروا انجام مىدادند، لقب فاسق داده است) (رِجزا من السماء بما كانوا يَفسقون)(85)9 گاهى به بهره گيرى از غذاهاى حرام فسق گفته مىشود. (حُرّمت عليكم المَيتَةُ و الدّم... ذلكم فِسق)(86)10 گاهى به تهمت زدن به زنان پاكدامن گفته شده است. (يَرمُونَ المحصنات... اولئك هم الفاسقون)(87)