1 براى انجام گرفتن دستورات بايد ابتدا زمينه هاى روانى پذيرش را در مخاطب ايجاد كرد. جمله (يا ايها الّذين آمنوا) به مخاطب شخصيّت مىدهد ووابستگى او به خدا را كه زمينه انجام كار است، بيان مىكند.2 از آنجا كه فرمان پيش نيفتادن از خدا و رسول، فرمان ادب است، خود اين آيه نيز مخاطب را با ادب ويژه صدا مىزند. (يا ايها الذين آمنوا...)3 بعضى سليقه هاى شخصى، عادات و رسوم اجتماعى و بسيارى از مقرّرات و قوانين بشرى كه ريشه در قرآن و حديث ندارد و برخاسته از عقل و فطرت نيست، نوعى پيش افتادن از خدا و رسول است. (لا تقدّموا...)4 هرگونه حرام كردن نعمت هاى حلال خداوند و يا حلال كردن حرام ها، پيشى گرفتن از خدا و رسول است. (لاتقدّموا...)5 هرگونه بدعت، مبالغه، ستايش نابجا و انتقاد نابجا، پيشى گرفتن است. (لا تقدّموا...)6 سرچشمه فقه و رفتار ما بايد قرآن و سنّت پيامبر صلّى الله عليه وآله باشد. (لا تقدّموا بين يدى اللّه و رسوله)7 پيشى گرفتن از خدا و رسول، بى تقوايى است. (چون در اين آيه مىفرمايد: پيشى نگيريد و تقوى داشته باشيد) (لاتقدّموا... واتّقوا)8 هر آزادى، توسعه و پيشرفتى ارزش ندارد. (لاتقدّموآ...)9 براى انجام تكاليف، دو اهرم ايمان و تقوى لازم است. (در آيه هم كلمه «آمنوا» و هم كلمه «اتّقوا» مطرح شده است) (آمنوا... واتّقوا)10 از چيزهايى كه جمله را زيبا مىكند آن است كه امر و نهى در كنار هم باشد. (در آيه هم نهى آمده «لاتقدّموا» و هم امر آمده است «واتّقوا»)11 حكم رسول همان حكم خداست، بى احترامى به او بى احترامى به خداست و پيشى گرفتن از هر دو ممنوع است. (لا تقدّموا بين يدى اللّه و رسوله)12 التزام عملى بايد همراه با تقواى درونى باشد. (لاتقدّموا... واتّقوا اللّه)13 كسانى كه به خاطر سليقه ها و مسائل ديگر از خدا و رسولش پيشى مىگيرند، نه ايمان دارند و نه تقوا. (يا ايّها الذين آمنوا لاتقدّموا... و اتّقوا)14 تندروى يا كندروى هاى خود را توجيه نكنيم. (انّ اللّه سميع عليم)