1 اگر مىخواهيم پشيمان نشويم بايد به انبيا مراجعه كنيم. (در آخر آيه قبل، سخن از ندامت و پشيمانى بود و در اين آيه مىفرمايد: شما كه پيامبر داريد به او مراجعه كنيد تا از كارهاى شتاب زده ندامت آور بيمه شويد) (نادِمين. و اعلموا انّ فيكم رسول الله)2 حضور پيامبر ورهبران الهى، امتياز خاصّى براى جامعه ها است. «(فيكم رسول اللّه»، نه «رسول اللّه فيكم»)3 رهبر بايد در دسترس مردم باشد و مردم نيز حضور آن حضرت را جدّى بگيرند. (انّ فيكم رسول اللّه)4 توقّع مشورت كردن پيغمبر با مردم مانعى ندارد، امّا اطاعت پيامبر از مردم انتظارى نابجاست. (لو يطيعكم... لَعَنتّم...)5 مشكلات مردم به خاطر دورى از مكتب انبيا وعمل به سليقه ها وهوسهاى مختلف و شخصى است. (لو يطيعكم... لَعَنتّم...)6 رهبر بايد استقلال راءى داشته باشد. (اگر امواج فتنه ها، سليقه ها وخواسته ها، راءى او را سست كند، جامعه گرفتار مشكلات مىشود) (لو يطيعكم... لَعَنتّم...) دشمن نيز براى ما همين نوع مشكلات را كه برخاسته از سستى راءى رهبر است مىخواهد، چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: (ودّوا ما عَنِتّم...)(122)7 انعطاف دربرخى موارد لازم است. (فى كثيرمن الامر)8 در مواردى كه حكمى از طرف خدا و رسول نيست و جاى مشورت است، پيروى از مردم و هم سليقه شدن با آنها مانعى ندارد. (فى كثيرٍ من الامر) (بنابراين مواردى يافت مىشود كه پيروى مشكل زا نيست)9 گرايش به مذهب، امرى فطرى است كه خداوند در انسان به وديعه گذاشته است. (حَبّبَ اليكم الايمان...) (در روايات مىخوانيم: دوست داشتن حقّ و علاقه به اولياى خدا و مؤمنين، از الطاف ويژه خداوند است)10 محبّت به ايمان هست، ولى جبر و تحميل ايمان نيست. (حَبّبَ اليكم الايمان...)11 ايمان، زينت دلهاست، (و زَيّنَه فى قلوبكم) همان گونه كه كوه ها، درياها، معادن، گل ها وآبشارها وهمه آنچه روى زمين است، زينت زمين است. (انّا جَعلنا ما على الارض زينةً لها) (آرى، زينت انسان، كمالات معنوى اوست و جلوه هاى مادّى، زينت زمين هستند)12 تولّى و تبرّى بايد در كنار هم باشد، اگر ايمان را دوست داريم بايد از كفر، فسق و عصيان نيز بيزار باشيم. (حَبّبَ اليكم الايمان... كَرّهَ اليكم الكفر...)13 انكار قلبى و انگيزه فاسد، مقدّمه طغيان انسان است. ابتدا فرمود: «الكفر» وسپس «الفسوق والعصيان»14 كفر، تغيير فطرت انسانى است. (حَبّبَ اليكم الايمان... كَرّهَ اليكم الكفر...)15 آفات ايمان، كفر، فسوق و عصيان است. (حَبّب اليكم الايمان... كرّه اليكم الكفر...)16 تنفّر از بدى ها، فطرى است. (كَرّهَ اليكم الكفر و الفسوق و العصيان...) و اين تنفّر، مايه رشد انسان است. (اولئك هم الرّاشدون)17 كسانى كه از كفر، فسق و عصيان تنفّرى ندارند، رشد معنوى ندارند. (كَرّهَ... اولئك هم الرّاشدون)18 نعمت تنها نعمت هاى مادّى نيست، از نعمت هاى بزرگ الهى، دوست داشتن ايمان و بيزارى از كفر، فسق و عصيان است. (حَبّبَ... كَرّهَ... فَضلاً من اللّه و نِعمة)19 گرايش قلبى به ايمان، لطف الهى است. (حَبّبَ اليكم الايمان... فَضلا من اللّه و نعمة)