* در پايان بحث غيبت، چند تذكّر لازم است:1 حرمت غيبت تنها در اين سوره و اين آيه نيست، بلكه از آيات ديگر مانند آيه (ويل لكلّ همزة لمزة)(241) واى بر هر عيبجوى هرزه گو و آيه (لايحبّ اللّه الجهر بالسوء)(242) خداوند دوست ندارد بدى هاى مردم علنى شود، نيز حرام بودن غيبت استفاده مىشود.2 در غيبت بايد انگيزه عيب جويى باشد، ولى اگر عيب مردم را براى اصلاح ديگران گفتيم، مانعى ندارد هر چند شخص راضى نباشد. مثلاً اگر خصوصيّات بيمار را به پزشك بگوييم گرچه بيمار راضى نباشد، اشكالى ندارد.3 در غيبت بايد شخص معيّن باشد، اگر گفتيم: بعضى چنين و چنانند و مردم مصداق آن بعض را ندانند مانعى ندارد.4 گاهى عنوان غيبت در كار نيست، ولى گفته ها به عنوان توهين، تحقير، اشاعه فحشا مىباشد كه حرام است.