* چهار آيه قرآن با جمله «انّما المؤمنون» شروع شده كه سيماى مؤمنين واقعى را براى ما ترسيم مىكنند:1 (انّما المؤمنون الّذين اذا ذُكراللّه وَجِلتْ قلوبهم و اذا تُليت عليهم آياته زادتهم ايمانا و على ربّهم يَتوكّلون)(252) يعنى مؤمنان واقعى تنها كسانى هستند كه هرگاه نام خداوند برده شود دلهايشان مىلرزد وهمين كه آيات الهى بر آنان تلاوت شود، بر ايمانشان افزوده مىگردد وتنها بر خدا تكيه مىكنند.2 (انّما المؤمنون الّذين آمنوا باللّه و رسوله و اذا كانوا معه على امرٍ جامع لم يَذهَبوا حتّى يَستاءذِنوه...)(253) يعنى مؤمنان واقعى تنها كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان دارند و هرگاه در يك كار دسته جمعى با پيامبرشان هستند، بدون اجازه حضرت از صحنه خارج نمى شوند.3 و 4 در همين سوره دوبار مطرح شده است ؛ يك بار در آيه دهم، (انّما المؤمنون اخوة...) و بار ديگر همين آيه.اگر اين چهار آيه را در كنار هم بگذاريم، سيماى مؤمنان صادق و واقعى را كشف مىكنيم. همانان كه قرآن درباره شان فرموده است: (اولئك هم المؤمنون حقّا)(254) و(اولئك هم الصادقون) بنابراين مؤمنان واقعى كسانى هستند كه:1 دلهاى آنان به ياد خدا بتپد. (نه با مال و مقام و...) (اذا ذكر اللّه وَجِلَت قلوبهم)2 آنان دائما در حال حركت و تكامل هستند و توقّفى در كارشان نيست و در برابر هر پيام الهى متعهّد، عاشق و عامل هستند. (و اذا تُليت عليهم آياته زادتهم ايمانا)البتّه در مقابل بعضى همچون سنگ متوقّفند، «كالحِجارَة»(255)، بعضى حركت قهقرائى و روبه عقب دارند، (آمنوا ثمّ كفروا)(256) وبعضى حركت دورى دارند كه به حيوانى كه گرد آسياب مىچرخد، تشبيه شده اند.(257)3 تنها تكيه گاه آنان ايمان به خداست. (نه به قراردادها و وابستگى هاى به شرق و غرب و...) (على ربّهم يَتوكّلون)4 در نظام اجتماعى، رهبر الهى را انتخاب و بدون دستور او حركتى نمى كنند و نسبت به آن وفادارند. (اذا كانوا معه على امرٍ جامع لم يَذهَبوا حتّى يَستاءذنوه)5 آنان خود را برتر از ديگران نمى دانند و با همه به چشم برادرى نگاه مىكنند. (انّما المؤمنون اخوة)6 ايمان آنان پايدار است. (ايمانشان بر اساس علم، عقل و فطرت است و به خاطر عمل به آنچه مىدانند، به درجه يقين رسيده اند و تبليغات و حوادث تلخ و شيرين آنان را دلسرد و دچار ترديد نمى كند. (ثمّ لم يَرتابوا)7 هر لحظه لازم باشد با مال وجان از مكتب خود دفاع مىكنند. (و جاهدوا باَموالهم و انفسهم)