پيام ها - تفسیر نور سوره حجرات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نور سوره حجرات - نسخه متنی

محسن قرائتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيام ها

از اين آيه نيز ده ها درس مىتوان گرفت كه ما به بعضى از آنها اشاره مىكنيم:

1 گرچه ايمان مانع درگير شدن نيست، ولى نزاع ميان مؤمنين يك جرقه است نه يك جريان، موقّت است نه دائمى. زيرا كلمه «اِقتَتلوا» نشان از پديد آمدن نزاع است، نه دوام آن واگر دائمى بود مىفرمود: «يَقتَتلون»

2 ادب به ما مىگويد كه مسائل منفى و زشت را مستقيما به مخاطب خود نسبت ندهيم. (در اين آيه نفرمود: و اگر دو طائفه از شما، بلكه فرمود: از مؤمنان، يعنى شما اينكاره نيستيد) (اِقتتلوا)

3 طبيعت جنگ پاى همه را به ميان مىكشد و تنها به دو گروه درگير قانع نيست. (كلمه «اقتتلوا» جمع آمده وگرنه مىفرمود: «اقتتلا»)

4 مسلمانان در برابر مشاهده و اطلاع از درگيرى ميان خود، متعهّد ومسئولند وبى تفاوتى را ممنوع مىدانند. (فَاصلِحوا)

5 براى آشتى دادن و برقرارى صلح ميان مسلمانان با سرعت و بدون تاءخير قيام كنيم. (حرف (فاء) در «فَاصلِحوا» نشانه سرعت است)

6 اگر يكى از دو گروه درگير ياغى گرى كرد، همه اُمّت اسلامى بايد بر ضدّ او سريعاً بسيج شوند. (فَاِن بَغَتْ... فقاتلوا الّتى تَبغى)

7 براى برقرارى يا حفظ امنيّت و عدالت، حتّى اگر لازم شد بايد مسلمانان ياغى كشته و فدا شوند. آرى، خون ياغى ارزش ندارد. (فَاِن بَغتْ... فقاتلوا...)

8 در برابر خشونت بايد خشونت به خرج داد. (فَاِن بَغتْ... فقاتلوا) (در نظام اسلامى نبايد به ياغى مهلت و فرصت داده شود)

9 در سركوب ياغى، طفره نرويم و مسامحه نكنيم. (فقاتلوا) (حرف (فاء) علامت تسريع است)

10 در سركوب ياغى، كارى به خانواده، زن و فرزند او نداشته باشيم و فقط به سراغ خودش برويم. (فقاتلوا الّتى تَبغى)

11 در سركوب ياغى هيچ شرط و ملاحظه اى نداشته باشيم ؛ خودى باشد يا غريبه. (فقاتلوا الّتى تَبغى)

12 قيام مسلمين، هدف مقدّس دارد.(حتّى تَفى ء الى...)

13 مدّت مبازره تا رسيدن به هدف است، (حتّى تَفى ء الى امر اللّه) و ساعت، ماه و تاريخ خاصّى ندارد. مثل مدّت مراجعه بيمار به پزشك و مصرف دارو است كه تا زمان سلامتى بايد ادامه يابد.

14 در سركوب ياغى، هدفهاى شخصى، قومى، حزبى، يا انتقام، خودنمائى و گرفتن زهره چشم از ديگران مطرح نيست، بلكه يك هدف مطرح است و آن برگشتن ياغى به راه خداست. (حتّى تَفى ء الى امر اللّه)

15 براى آتش بس، آغاز و شروع بازگشت ياغى به راه حق كافى است. همين كه او شروع به برگشت كرد دست از او برداريد، زيرا شرط دست برداشتن از او، بازگشت صد در صد او نيست. (حتّى تَفى ء)

16 در مرحله درگيرى كه متجاوز معلوم نيست، بايد تلاش براى خاموش كردن اصل فتنه و ايجاد صلح باشد، (فَاصلحوا) ولى در مرحله بعد كه متجاوز و ياغى شناخته شد، خاموش كردن فتنه و ايجاد صلح بايد در سمت و سوى دفاع از مظلوم و گرفتن حقّ او از ظالم باشد. (فَاصلحوا بينهما بالعَدل)

17 وظيفه مسلمانان در شرائط مختلف تفاوت دارد؛ گاهى اصلاح است و گاهى جنگ. (در اين آيه، هم كلمه «اصلحوا» دو بار آمده است و هم كلمه «قاتلوا»)

18 در اصلاح ميان دو گروه بايد خسارت و غرامت جنگ را از متجاوز گرفت. (بالعَدل)

حضرت على عليه السلام فرمود: اُمّتى كه حقّ ضعيفش از قوى بدون ترديد گرفته نشود، قداست و ارزشى ندارد.(124)

19 هر كجا طوفان غرائز و غضب و لغزشگاهى بود، سفارشات پى درپى لازم است. (بالعَدل، اقسطوا... يحبّ المقسِطين)

20 اصلاحى ارزش دارد كه حقّ به صاحبش برسد، وگرنه سكوت ذلّت بار، مرگ آفرين و تحميلى است. (اصلحوا... اقسطوا)

21 هر كجا مسئله تحمّل مشكلات در كار است، از اهرم محبّت استفاده كنيد. (انّ اللّه يُحبّ المقسطين)

22 كسانى محبّت خداوند را دريافت مىكنند كه بر اساس عدل و قسط حركتى كنند وگرنه ساكت كردن دو طرف جنگ بدون برقرارى عدالت، محبوب خداوند نيست. (يحبّ المقسِطين)

/ 113