* آنچه مهم است تحقيق و بررسى و كسب علم است تا اقدامى جاهلانه صورت نگيرد، امّا اسلام كه دين جامعى است براى شناخت صحيح از ناصحيح، راههايى را نيز نشان داده است از جمله:1 مراجعه به كتب و اسناد محكم و قابل قبول تا آنجا كه پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله نيز تورات و انجيل را شاهد براى خود آورد و فرمود: نام و نشان مرا در تورات و انجيل مىيابيد. (مَكتُوباً عندهم فى التوراة و الانجيل)(100)2 پرسش از دانشمندان با تقوى. (فَسئلوا اهل الذّكر)(101)3 گواهى دادن دو شاهد عادل. (ذَوا عَدلٍ منكم)(102)4 بررسى شخصى، كه انسان خود به بررسى صحّت و سقم آن مىپردازد. نظير تحقيق و بررسى شخص نجاشى درباره مسلمانانى كه به حبشه هجرت كرده بودند.5 جمع آورى قرائن. گاهى انسان از مجموع آثار و قرائن و نوع سخن، همكار، زمان، مكان و شيوه كار، حقّانيّت آن را مىفهمد. مثلاً براى شناخت پيامبر اسلام از اينكه او فردى درس ناخوانده در مركز بت پرستى بر ضد بت پرستى قيام كرده و سخن او قرآن است و در ميان دوست و دشمن به امين شناخته شده، خلق او كريم، يارانش باوفا، رفتارش حتّى روز فتح مكه عفو و گذشت، دستوراتش جهان شمول و شيوه كارش بر اساس حقّ و... كه اين قرائن نشان دهنده حقّانيّت پيامبر اسلام مىشود.6 هماهنگى گفتار اوبا سخنان قبلى وتضاد نداشتن سخنان.7 هماهنگى گفتار او با گفتار ديگران. مثلا شخصى مطلبى را از حديث پيامبر صلّى الله عليه وآله برداشت مىكند، همين كه ديد مطلبى كه فهميده بزرگان ديگرى نيز آن را براداشت كرده اند، به فهم خود مطمئن مىشود.8 شناسايى از طريق فرستادن بازرسى مخصوص. چنانكه حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «عَينى بِالمغرب» يعنى كسى كه در منطقه مغرب چشم و ناظر مخصوص من است، چنين گزارش داده است.9 اطلاعات مردمى نيز مىتواند سند اعتماد و تحقيق باشد. حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «بَلَغَنى انّك» مردم به من اين گونه گزارش داده اند.10 اعتماد ديگران. مثلاً اگر علما و مراجع تقليد به حديثى اعتماد كردند و طبق آن فتوى دادند و يا اگر مردم متديّن در نماز به شخصى اقتدا كردند، اين نوع اعتمادها را مىتوانيم تكيه گاه تحقيق خود قرار دهيم.11 سابقه كار نيز مىتواند راهى براى تحقيق باشد. پيامبراسلام صلّى الله عليه وآله به مردم مىفرمود: چرا در من شك داريد؟ من كه عمرى را در ميان شما زندگى كرده ام و شما همه حالات مرا ديده ايد. (فقد لَبِثتُ فيكم عُمراً)(103)