افاطم لو خلت الحسين مجدلا
اى فاطمه اگر بخاطرت مى گذشت كه حسين تشنه كام در كنار فرات بر روى خاك جان داده است.
.
اذن للطمت الخد فاطم عنده
بر كنار او مى ايستادى و بر چهره مى زدى و سرشك بر گونه ها روان مى ساختى.
.
فاطم قومى يا ابنه الخير واندبى
فاطمه! اى دختر بهترين آدميان برخيز و بر ستارگان آسمان كه بر پهنه ى بيابان افتادند نوحه كن!.
.
ارى فياهم فى غيرهم متقسما
مى بينم كه حق آنان ميان ديگران قسمت مى شود، و دست ايشان از مالشان تهى است.
.
ديار رسول الله اصبحن بلقعا
خانه هاى پيغمبر خدا ويران است و فرزندان زياد ساكن منزلگاههاى آبادان.
.
و آل رسول الله تدمى نحورهم
گلوگاه فرزندان پيغمبر را مى برند و فرزندان زياد در آرامش بسر مى برند.
.
خروج امام لا محاله خارج
بناچار امامى بايد برخيزد و بنام خدا و بركات او با ستمكاران بستيزد.
.
يميز فينا كل حق و باطل
حق را از باطل جدا سازد، ستمكار را كيفر دهد و فرمان بردار را بنوازد.
.
فيا نفس طيبى ثم يا نفس ابشرى
اى دل! خوش باش و اى دل ترا بشارت باد! كه آنچه بايد شود دير نخواهد كشيد.
.