ناشئ صغير - آیینه عصمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آیینه عصمت - نسخه متنی

محمود شاهرخی، مشفق کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


ناشئ صغير

فرزندان پيامبر





بنى احمد قلبى لكم يتقطع






بمثل مصابى فيكم ليس يسمع



اى فرزندان احمد، دلم در مصيبت شما خونست و آنچه بر شما رفت از طاقت شنيدن بيرون.



.





فما بقعه فى الارض شرقا و مغربا






و ليس لكم فيها قتيل و مصرع



در مشرق و مغرب زمين جائى نيست، جز كه از شما در آنجا كشته اى و يا در خاك و خون آغشته اى است.



.






ظلمتم و قتلتم و قسم فيئكم






و ضاقت بكم ارض فلم يحم موضع



بر شما ستم كردند، شما را كشتند، و آنچه از آنتان بود بردند، و برايتان نهشتند، تا آنكه زمين بر شما تنگ شد و مردم آن با شما در جنگ.



.





عجبت لكم تفنون قتلا بسيفكم






و يسطو عليكم من لكم كان يخضع



از كار شما درشگفتم: به شمشيرى كه از آن شماست شما را مى ميرانند و آنانكه زير دست شما بودند بر شما فرمان مى رانند.



.





جسوم على البوغاء ترمى و اروس






على اروس اللدن الذوابل ترفع



پيكرها بر خاك نرم تيره واگذاشته و سرها بر نوك نيزه ها گزان برافراشته.



.





كان رسول الله اوصى بقتلكم






و اجسامكم فى كل ارض توزع



پندارى سفارش رسول خداست كه شما را از دم تيغ بگذرانند و هيچ سرزمينى را از پيكرهاى شما بى نصيب ندارند.



.



علاءالدين حلى

خانه ى فاطمه





و اجمعوا الامر فيها بينهم و غوت






لهم امانيهم و الجهل و الامل



اميد و آرزو و نادانى گمراهشان كرد، تا متفق شدند.



.


شعر=

ان يحرقوا منزل الزهراء فاطمه


فياله حادث مستصعب جلل

كه خانه زهرا را آتش زنند! چه بزرگ كارى و چه دشوار كردارى!.



.




بيت به خمسه جبريل سادسهم






من غير ما سبب بالنار يشتعل



خانه اى كه پنج تن درآنند، و جبرئيل ششمين آنان، چرا بايد بسوزد بآتش سوزان.



.






و دار على و البتول و احمد






و شبرها مولى الورى و شبيرها



خانه على و بتول و پيغمبر و دو فرزند او شبير و شبر كه بر آفريدگانند مهتر.



.





معالمها تبكى على علمائها






و زائرها يبكى لفقد مزورها



در و ديوار خانه بر فقدان خانه خدا گريانست، و زائر آن از نديدن صاحب خانه اشك ريزان.



.





منازل وحى اقفرت فصدورها






بوحشتها تبكى لفقد صدورها



فرود آمد نگاههاى وحى، بيابان خشم را ماند، و پيشگاههاى خانه در ماتم پيشواها جوى اشك مى راند.



.

/ 57