نجاة العباد نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 283چه به فروش مال التجاره يا زمين يا اجاره املاك و غير اينها از هر راه كه مىشود، بلكه اگر كسبى كه منافى با شأنش نيست مىتواند بكند، احتياط واجب آن است كه كسب كند براى دادن بدهى.مسأله 8 لازم نيست بدهكار براى دادن بدهى خود خانه خود را كه در آن مىنشيند بفروشد و لازم نيست آن چيزى كه احتياج به آن دارد بفروشد، از قبيل لباس گر چه براى زينت باشد، و مال سوارى، و هر مركوبى كه به حسب حالش محتاج به آن است و با نداشتن آن براى او نقصى حال مىشود در شرف و آبرو، و همين طور چيزهايى كه در خانه احتياج به آن دارد از فرش و ظرف حتى كتاب به مقدار احتياج با مراعات حال خود.مسأله 9 اگر خانهاى دارد كه زيادتر از مورد احتياج او است بايد زياده را بفروشد و بدهى را بدهد يا خانه را بفروشد و خانهاى به مقدار حاجت بخرد و زيادى را به بدهيش بدهد، و همين طور در چيزهايى كه دارد و زيادتر از حاجت اوست.مسأله 10 اگر خانه موقوفه پيش او است كه كفايت او را مىكند و نشستن در آن خانه مخالف شأنش نيست و عيبى براى او ندارد، احتياط واجب آن است كه اگر خانه ملكى دارد بفروشد و بدهكارى را بدهد و در خانه وقفى بنشيند.مسأله 11 اهمال كردن در اداء بدهى با مطالبه طلبكار معصيت است، لكن كبيره بودنش معلوم نيست.مسأله 12 قرض كردن بدون حاجت كراهت دارد و با حاجت كراهتش كم مىشود، بلكه گاهى كراهت ندارد، و گاهى هم واجب مىشود.مسأله 13 قرض دادن به مؤمن از مستحبهاى مؤكد است، خصوصاً اگر آن مؤمن محتاج باشد.مسأله 14 قرض از عقود و محتاج به ايجاب و قبول است و به هر لفظى و لغتى كه دلالت بر مقصود كند واقع مىشود و معاطات نيز در آن جارى است.