صفحهى 373
مسأله 4 اگر چنانچه متعمداً وقت را معين نكرد يا نسيان كرد كه بگويد تو صيغه من باش تا يك ماه يا يك سال، پس در اين صورت اين صيغه، عقدى مىشود و دائم مىگردد.
مسأله 5 طلاق در صيغه نيست و زنى كه صيغه شود بعد از گذشتن آن وقت كه معين گشته ديگر رها است ولى عده دارد، و هم چنين اگر مرد مدت را ببخشد و از حق خودش بگذرد، ديگر مرد حق رجوع كردن ندارد.
مسأله 6 صيغه كردن زنان بدكار مانعى ندارد، و لكن كراهت دارد، و چنانچه آنان را صيغه كرد بايد منعشان كرد از كار زشتشان.
مسأله 7 اگر زن صيغهاى مدتش تمام شد يا مرد مدتش را بخشيد و با او نزديكى نكرده بود عده ندارد.
مسأله 8 اگر مرد بميرد زن صيغهاى از او ارث نمىبرد، و هم چنين اگر زن بميرد از او ارث نمىبرد، و احتياط آن است كه شرط ارث بردن هر دو يا يكى را نكنند، و اگر شرط كردند احتياط واجب آن است كه با ورثه ميت صلح كند.
عيبهايى كه سبب مىشود زن يا مرد اختيار بهم زدن عقد را داشته باشند
و آنها بر سه قسمند:
قسم اول: آنهايى كه مشترك است بين زن و مرد
يعنى اگر زن مبتلا به آن عيب باشد مرد مىتواند عقد را بهم بزند و فسخ كند، و اگر مرد مبتلا به آن باشد زن مىتواند اين كار را بكند. اول: جنون و ديوانگى و فرقى نيست بين آن كه جنون هميشگى باشد و يا اين كه گاهى انسان به آن مبتلا شود چنانچه فرقى نيست بين آن كه ازدواج دائم باشد يا منقطع يعنى صيغه.
قسم دوم: آنهايى است كه مختص به مرد است،
يعنى زن مىتواند عقد را فسخ كند و او را بهم زند و آن سه امر است:
اول: خصاء، و آن اين است كه بيضه مرد را بكشند و يا آن كه بكوبند، پس در