نجاة العباد نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 311و امّا وصيت عهديه دو ركن دارد: اول: موصى (وصيت كننده). دوم: موصى به (آن چه به او وصيت مىشود) و اگر كسى را وصى خود قرار دهد او نيز ركن سوم است.مسأله 5 در وصيت عهديه محتاج به قبول نيست، پس اگر كسى وصيت كند كه مرا فلان جا دفن كنيد يا صوم و صلاة براى من بدهيد قبول نمىخواهد، لكن اگر كسى را وصى خود قرار داد كه انجام كارهاى او را بدهد، در وصى شدن قبول معتبر است.مسأله 6 در وصيت تمليكيه هر گاه وصيت براى كلى باشد مثل وصيت براى فقرا و سادات قبول لازم ندارد، بلكه وصيت مطلقاً قبول نمىخواهد و بايد به آن عمل كرد و حرام است تبديل آن بدون قبول، لكن مالك شدن آن كس كه براى او وصيت شده محتاج به قبول اوست و قهراً مالك نمىشود، بنا بر اين وصيت عقد نيست، بلكه ايقاع است و جزء سبب از براى مالك شدن است.مسأله 7 اگر كسى كه براى او وصيت شده (موصى له) مرد در زمان حيات وصيت كننده يا بعد از مردنش قبل از آن كه رد كند يا قبول، ورثه او جانشين او مىشوند در قبول و پس از قبول مالك مىشوند.مسأله 8 شرط است در كسى كه وصيت مىكند، آن كه بالغ و عاقل باشد و رشد داشته باشد و قصد و اختيار داشته باشد.مسأله 9 اگر طفل ده ساله وصيت كند در امور خيريه مثل مسجد ساختن و پل و بيمارستان ساختن، صحيح است وصيت او.مسأله 10 سفيه اگر ممنوع شده باشد از طرف حاكم، وصيتش باطل است در اموالش، بلى اگر سفيه بودنش قبل از بلوغ بوده و باقى مانده تا حال بلوغ، ممنوع بودنش از وصيت محتاج به حكم نيست.مسأله 11 اگر كسى به قصد خودكشى خود را مسموم كرد يا از جايى به زير