امام على عليه السلام و نماز - نماز راز دوست نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نماز راز دوست - نسخه متنی

علی رستمی چافی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگرفته بود كه از جا برخاست و وضو گرفت و به نماز ايستاد و آن قدر در حال نماز اشك ريخت كه جلوى لباسش از اشك چشمش ترشد سپس سر به سجده نهاده و چندان گريست كه زمين از اشك ترشد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گريان بود.

هنگامى كه (( بلال )) او را به نماز صبح خواند،پيامبر را گريان ديد عرض كرد: چرا چنين گريانيد؟ شما كه مشمول لطف خداييد،فرمود: آيا نبايد بنده شكرگزار خدا باشم ؟ (10) در ابتداء وحى آنقدر بر پنجه پا به عبادت ايستاد تا پاى مباركش ورم كرد و آيه نازل شد (طه ما انزلنا عليك القران لتقشى ) .(11)

در جاى ديگر رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند نور چشم مرا در خواندن نماز قرار داده است و نماز را محبوب من كرده است ، چنانكه غذا و آب را محبوب انسان گرسنه و تشنه قرار داده است و گرسنه از غذا و تشنه از آب سير مى شوند و من هرگز از نماز سير نمى شوم . .(12)

جابربن عبدالله انصارى مى گويد :از امير مؤ منان حضرت على عليه السلام پرسيدند:آخرين سخنى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود چه بود؟ پاسخ داد: در آخرين لحظات عمر رسول خدا عليه السلام آن حضرت را به سينه ام تكان دادم ،پيامبر سر مباركش ‍ را روى شانه ام قرار داد و فرمود: (( الصلاة الصلاة )) نماز ،نماز .(13)

امام على عليه السلام و نماز

هر وقت هنگام مى رسيد اميرالمؤ منين عليه السلام حال اضطراب و تزلزل پيدا مى كرد عرض مى كردند شما را چه مى شود كه اينقدر؟ ناراحتيد مى فرمود وقت امانتى كه خداوند بر آسمان و زمين داشت و آنها امتناع از حمل آن ورزيدند، رسيده :اى بشر از بار امانت الهى سرافراز بيرون خواهد آمد يا خير:بقول حافظ آسمان بار امانت نتوانست كشيد قرعه فال به نام من ديوانه زدند در جنگ صفين تيرى بر ران مقدسش وارد شد هر چه كردند در موقع عادى خارج نمايند، نتوانستند ،از شدت درد و ناراحتى آن جناب ،خدمت امام حسن عليه السلام جريان را عرض كردند فرمودند: صبر كنيد تا پدرم به نماز بايستد زيرا در آن حال چنان از خود بيخود مى شود كه به هيچ چيز متوجه نمى گردد. به دستور حضرت امام حسن مجتبى در آن حال تير را خارج كردند. بعد از مدتى متوجه شد خون از پاى مقدسش جارى است پرسيد چه شد؟ عرض كردند تير را در حال نماز از پاى شما بيرون كشيديم . (14) آرى اينچنين است نماز پرهيزكاران .

بانوى بزرگ اسلام حضرت زهرا عليها السلام و نماز   از حسن بصرى نقل شده است كه از آن سوال مى كردند عابدترين امت كيست ؟ او مى گفت حضرت فاطمه عليها السلام عابدترين امت بود و در عبادت حق تعالى آن قدر بر پا مى ايستاد كه پاهاى مباركش ورم مى كرد. .(15)

امام حسين عليه السلام و نماز

روز عاشوراء هنگام زوال : ابوثمامه صيدارى خدمت حضرت سيد الشهداء عليه السلام عرض كرد: جانم شما! اين مردم به شما نزديك شده اند و لحظاتى بعد به شهادت مى رسيد به خدا سوگند تا من زنده ام از شما حمايت مى كنم . اكنون وقت نماز است و دوست دارم هنگام ملاقات نماز ظهر را خوانده باشيم حضرت سيد الشهداء عليه السلام سر به آسمان بلند كرد و فرمود: خداوند، را از نماز گزاران قرار دهد، ما را به ياد نماز انداختى . آرى اكنون اول وقت نماز است سپس به ياران خود فرمود:از اينان بخواهيد چند لحظه دست از جنگ بردارند تا ما نماز بگذاريم ،حصين بن نمير بى شرمانه گفت :نماز شما پذيرفته نيست ! حبيب بن مظاهرى بر وى تاخت و او را از اسب به زمين افكند و شمشير كشيد تا به سزاى كردار و گفتارش برساند ،ياران حصين بن نمير پيش تاختند و به هر زحمتى بود، او را از مهلكه نجات دادند. امام به نماز ايستادن ،دو تن از ياران دلاور حضرت به نامهاى (( زهير بن قين )) و (( سعيد بن عبدالله )) در مقابل نمازگزاران ايستادند تا از آنان محافظت كنند. ظهر عاشورا،تيرها به سوى اقامه كنندگان نماز عشق به پرواز در آمد نماز تمام شد،سعيد بن عبدالله بر زمين افتاد، و به شهادت رسيد ،تن آن سربدار قبيله عشق ،علاوه بر ضربات شمشير و نيزه ،آماج سيزده تير سپاه عمر سعد شده بود.

.(16)

سيد الساجدين امام سجاد و نماز

زهرى دانشمند معروف زمان امام سجاد عليه السلام مى گويد:امام سجاد عليه السلام فرمود: اگر همه مردم و

/ 139