آيه 68 : تلاوت كنندگان قرآن و اقامه كنندگان نماز - نماز راز دوست نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نماز راز دوست - نسخه متنی

علی رستمی چافی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به دنباله اش ،آنچنان باران باريد كه گويى سر مشكها آب را باز كرده اند و آب بسيارى از آنها سرازير زمين مى شود ديدم آن غلام حمد و سپاس و شكر الهى را بجا آورد و بى آنكه كسى او را بشناسد،از آنجا رفت من به دنبال او به راه افتادم تا اينكه ديدم او به محلى كه بردگان را در آن مى فروشند رفت و به آنها ملحق شد فهميدم كه او جزء غلامانى است كه آنها را براى فروختن به آنجا آورده اند روز بعد،مقدارى پول برداشتم و به محل برده فروشان رفتم و صاحب بردگان را پيدا كردم وبه او گفتم : (( من مشترى يكى از غلامان شما هستم )) او سى غلام را در معرض ديد من قرار داد و گفت : (( هر كدام را مى پسندى ،انتخاب كن تا او را به تو بفروشم )) من آن غلام مخلص را در ميان آن سى نفر غلام نديدم و به او گفتم : (( آيا غير از اين غلامان ،غلام ديگرى دارى ؟ )) او در پاسخ من گفت : (( تنها يك غلام خاموش ونابابى وجود دارد كه با احدى سخن نمى گويد )) گفتم همان را بياور تا ببينم )) او را آورد ديدم همان غلامى مخلصى است كه بر اثر دعايش ‍ باران بسيار باريد گفتم : (( اين غلام را چند خريده اى ؟ )) گفت : (( بيست دينار براى اين غلام پول داده ام ،ولى حاضرم او را به ده دينار به تو بفروشم )) گفتم : (( نه بلكه من اين غلام را به بيست دينار و هفت دينار مى خرم )) و به اين ترتيب غلام را از او خريد ،و دست غلام را گرفته و از آنجا دور شديم . غلام به من گفت : (( براى چه در ميان آن همه غلام مرا خريدارى كردى ؟ )) به او گفتم : (( من ديروز تو را در فلان نقطه عرفات با حالى مخصوص ديدم كه بر اثر دعايت ،باران باريد،مقام عالى تو را شناختم از اين رو به تو علاقه مند شدم و امروز آمدم و تو را خريدارى نمودم )) با تعجب گفت : (( به راستى تو مرا در آن حال ديدى ؟

)) گفتم آرى گفت : (( آيا مرا آزاد مى كنى ؟ )) گفتم : (( آرى تو را در راه خدا آزاد كردم )) او وضو گرفت و نماز خواند و سپس از نماز دستش را به آسمان كرد و گفت : خدايا! تو مى دانى كه من سى سال تو را عبادت كردم ،و مى خواستم كه كسى از آن آگاه نشود حال كه راز من كشف شده ، روح مرا قبض كن و مرا به سوى خود ببر! همان دم دعايش مستجاب شد و بيهوش به زمين افتاد دريافتم كه از دنيا رفته است .(402)

آيه 68 : تلاوت كنندگان قرآن و اقامه كنندگان نماز

ان الذين يتلون الله و اقاموا الصلوة و انفقوا مما رزقناهم سرا و علانية يرجون تجارة لن تبور .(403)

ترجمه

آنان كه كتاب خدا را مى خوانند و نماز مى گزارند و از آنچه روزيشان داده ايم پنهان و آشكار انفاق مى كنند به تجارتى دل بسته اند كه هرگز زيانى در آن نيست .

تفسير آيه  

در اين آيه شريفه به دو وسيله مهم براى ترقى و رشد انسانها سخن مى گويد: چرا كه بوسيله اين دو بال است كه انسان مى تواند به اوج آسمان سعادت پرواز كند،و مسير تكامل را طى نمايد،نخست مى فرمايد: (( كسانى كه كتابى الهى را تلاوت مى كنند،و نماز را بر پا مى دارند،و از آنچه به آنها روزى داده ايم در پنهان و آشكار انفاق مى كنند،آنها اميد تجارتى دارند كه نابودى و فساد وكساد در آن نيست )) (ان الذين يتلون كتاب الله و اقاموا الصوة و انفقوا مما رزقنا هم سرا و علاتيه يرجحون تجارة لن تبور) بديهى است كه (( تلاوت )) در اينجا به معنى قرائت سرسرى و خالى از تفكر و انديشه نيست ،خواندنى است كه سرچشمه فكر باشد،عمل صالح گردد، عملى كه از يكسو انسان را به خدا پيوند دهد كه مظهر آن نماز است و از سوى ديگر به خلق خدا ارتباط دهد كه مظهر آن انفاق است ، انفاق از تمام آنچه خدا به انسان داده ،از عملش از مال و ثروت و نفوذش از فكر ونيرومندش ،از اخلاق و تجربياتش ،خلاصه از تمام مواهب خدا دادى اين انفاق مخفيانه صورت مى گيرد تا نشانه اخلاص كامل باشد (سرا) و گاه آشكارا تا مشوق ديگران گردد و تعظيم شعائر شود (علانية ) آرى عملى كه چنين اثرى دارد مايه ، رجاء و اميدوارى است با توجه به آنچه در اين آيه قبل آمده نتيجه مى گيريم كه علماى راستين داراى اين صفاتند:از نظر روحى قلبشان مملو از خشيت و ترس آميخته با عظمت خداست از نظر گفتار زبانشان به تلاوت آيات خدا مشغول است از نظر عمل روحى و جسمى نماز مى خوانند و او را عبادت مى نمايد از نظر عمل مالى از آنچه دارند در آشكار و پنهان انفاق مى نمايند و سرانجام از نظر هدف ،افق فكرشان آنچنان بالا است كه دل از دنياى مادى زود گذر بركنده ،تنها به تجارت پر سود الهى مى نگرند كه دست فنا به دامانش دراز نمى شود.

اين نكته نيز قابل توجه است كه (( تبور )) از ماده (( بودار )) به معين شدت كسادى است ،و از آنجا كه شدت

/ 139