داستان آيه 36 - نماز راز دوست نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نماز راز دوست - نسخه متنی

علی رستمی چافی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

او خواند و او از اين كار باز داشت .

بعضى ديگر چنين مى گويند كه پيامبر صلى الله عليه و آله به نماز بر او گذارد و تصميم بر اين كار داشت ، بلكه تنها پيراهن خود را براى تشويق قبيله (( عبدالله )) فرستاد،تا به عنوان كفن در تن او كنند و هنگامى كه پرسيدند چرا چنين اقدامى فرموديد در حالى كه او مردى بى ايمانى است ؟ گفت پيراهن من باعث نجات او از عذاب الهى خواهد شد ،ولى من اميدوارم كه به خاطر اين عمل گروه زيادى مسلمان شوند، و چنين نيز شد كه پس از اين جريان عده فراوانى از قبيله خزرج مسلمان گشتند.

از آنجا كه اين روايات با هم اختلاف فراوان دارد ما از ذكر آنها به عنوان يك شان نزول صرف نظر كرديم به خصوص اينكه طبق گفته بعضى از مفسران بزرگ مرگ (( عبدالله بن ابى )) در سنه 9 هجرى واقع شد در حالى كه آيات فوق در حدود سال 8 هجرى نازل شده است . .(213)

ولى آنچه جاى انكار نيست اين است كه از لحن آيه چنين بر مى آيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از نزول اين آيه بر منافقان نماز مى گزارد،و بركنار قبر آنها توقف مى كرد، چرا كه آنها ظاهرا مسلمان بودند (214) ولى پس از نزول اين آيه قطع اين برنامه براى هميشه تعطيل شد.

2- از آيه فوق همچنين استفاده مى شود كه ايستادن در كنار قبور مومنان و دعا بر آنها جايز است ،زيرا نهى در آيه مخصوص به منافقان است ،بنابراين مفهوم آيه اين است كه زيارت قبور مومنان يعنى ايستادن كنار قبرهاى آنان و دعا كردن جايز است ولى آيه فوق درباره اين موضوع كه آيا مى توان به قبور آنها توسل جست و به بركت آنان از خدا حاجتى تقاضا كرد؟ سكوت دارد، هر چند مجاز بودن اين موضوع از نظر روايت اسلامى مسلم است . .(215)

داستان آيه 36

كافران از نماز پيامبر صلى الله عليه و آله خيرى نمى برند

سال نهم هجرى ،رسول خدا صلى الله عليه و آله در مدينه بود مردم گروه گروه به مدينه مى آمدند و در محضر آن حضرت مسلمان مى شدند ازجمله گروهى از طائفه (( ثقيف )) ساكن طائف آمدند،پس از گفتگو،پيامبر صلى الله عليه و آله به آنها فرمود:يكى از دستورات اسلام نماز است وبايد نماز بخوانيد )) آنها گفتند: (( ما خم نمى شويم ، زيرا اين كار براى ما يك نوع ننگ و عار است . )) پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: (( لا خير دين ليس فيه ركوع ولا سجود )) دينى كه در آن ركوع و سجود نباشد، خيرى ندارد به گفته بعضى از مفسران آيه 48 سوره مرسلات در رد آنها با اين تعبير نازل شد :(و اذا قيل لهم اركعوا لا يركعون ) و چون به آنها گويند ركوع كنيد،ركوع نكنند. .(216)

پس بركات نماز پيامبر صلى الله عليه و آله شامل نمى شود،چون وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله به آنها خطاب كرد ركوع ، و سجده كنيد آنها قبول نكردند و آن را مايه ننگ و عار مى دانستند و در حاليكه يكى از دستورات خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله اقامه نماز است كه آنها گوش به فرامين آنحضرت نداند و مشمول عنايتش واقع نشدند .

آيه 37 : موسى و ساختن جايگاه براى نماز

و اوحينا الى موسى و اخيه ان تبوا لقومكما بمصر بيوتا واجعلوا بيوتكم قبله اقيمواالصلوة و بشر المومنين .(217)

ترجمه

به موسى و برادرش وحى كرديم كه براى قوم خود خانه هايى در سرزمين مصر انتخاب كنيد و خانه هايشان را رو به هم قرار دهيد و نماز بر پا داريد و مومنان را بشارت بده .

تفسير آيه  

در اين آيه شريفه خداوند درباره وحى به حضرت موسى در مورد ساختن جايگاه نماز براى قوم خود در سرزمين مصر سخن مى گويد:نخست اينكه خداوند مى فرمايد: (( ما به موسى و برادرش وحى فرستاديم كه براى قوم خود خانه هائى در سرزمين مصر انتخاب كنيد )) (و اوحينا الى موسى و اخيه ان تبوا لقومكما بمصر بيوتا) و مخصوصا (( اين خانه ها را نزديك به يكديگر و مقابل هم بسازيد )) (واجعلوا بيوتكم قبله ) سپس به خود سازى معنوى و روحانى بپردازند (( و نماز را بر پا داريد )) و از اين طريق روان خود را پاك و قوى نمائيد (و اقيموا الصلوة ) و براى اينكه آثار ترس و وحست از دل آنها بيرون رود و قدرت روحى انقلابى را باز

/ 139