مرحوم ملا محمد تقى برغانى از روحانيون بود كه در محراب عبادت به هنگام سحر در حالى كه مشغول خواندن مناجات (( خمس عشر )) در سجده بود به دست فرقه بابيه به شهادت رسيد در احوال او مى نويسد: (( عبادت آن جناب چنان بود كه هميشه از نصف شب تا طلوع صبح صادق به مسجد خود مى رفت و به مناجات ادعيه و تضرع و زارى تجهد اشتغال داشت و مناجات خمس عشرة را از حفظ مى خواند و بر اين روش و شيوه پسنديده استمرار داشت تا اينكه در يكى از آن شبها شربت شهادت نوشيد مكرر در فصل زمستان ديده مى شد كه در پشت بام مسجد خود در حالى كه برف به شدت مى باريد،در نيمه شب پوستين بر دوش و عمامه بر سر داشت و مشغول تضرع ومناجات بود و در حالت ايستاده ،دستها را به سوى آسمان بلند مى كرد تا اينكه برف سراسر قامت مباركش را از سر تا نوك پا سفيد پوش مى كرد. .(331)
آيه 55 : نماز مايه خشوع و خضوع
الذين هم صلاتهم خاشعون .(332)
ترجمه
مومنان كه در نمازشان فروتن هستند.
تفسير آيه
آيه شريفه در رابطه با يكى از صفات سخن مى گويد منظور از (( الذين )) در آيه شريفه خطاب به مومنان است كه در آيه قبل از مومنان سخن به ميان آورده بعد از آنكه در سوره مومنون در آيه اول مى فرمايد: (( مومنان رستگار شدند )) آنگاه قبل از هر چيز انگشت روى نماز مى گزارد و مى فرمايد : (( مومنان كسانى هستند كه در نمازشان خاشعند )) ( الذينهم فى صلاتهم خاشعون ) (خاشعون ) از ماده (خشوع ) به معنى حالت تواشع و ادب جسمى و روحى است كه در برابر شخص بزرگ يادر حقيقت مهمى در انسان پيدا مى شود،و آثارش در بدن ظاهر مى گردد.در اينجا قرآن (( اقامه صلوة )) )(خواندن نماز) را نشانه مومنان نمى شمارد بلكه خشوع در نماز از ويژگيهاى آنان مى شمرد،اشاره به اينكه نماز آنها القاط و حركاتى بى روح و فاقد معنى نيست ،بلكه به هنگام نماز آنچنان حالت توجه به پروردگار در آنها پيدا مى شود كه از غير او جدا مى گردند و به او مى پيوندند، چنان غرق حالت تفكر و حضور و راز و نياز با پروردگار مى شوند كه بر تمام ذرات وجودشان اثر مى گذارد،خود را ذره اى مى بيند در برابر وجودى بى پايان و قطره اى در برابر اقيانوسى بيكران لحضات اين نماز هر كدام براى او درسى است از خود سازى تربيت انسانى و وسيله اى است براى تهذيب روح و جان ..(333)در حديثى مى خوانيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله مردى را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازى مى كند فرمود: (( اما نه لو خشع قبله لخشعت جوارحه ! )) (( اگر او در قلبش خشوع بود اعضاى بدنش نيز خاشع مى شد.)) (334) اشاره به اينكه خشوع يك حالت درونى است كه در برون اثر مى گذارد پيشوايان بزرگ اسلام آنچنان خشوعى در حالت نماز داشتند كه به كلى از ما سوى الله بيگانه مى شدند ، تا آنجا كه در حديثى مى خوانيم (( پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گاه به هنگام نماز به آسمان نظرى مى كرد اما هنگامى كه آيه فوق نازل شد ديگر بر سر نمى داشت و دائما به زمين نگاه مى كرد. )) .(335)
برداشتى از آيه
خشوع ، روح نماز است :اگر در ركوع و سجود و قرائت و تسبيح را جسم نماز بدانيم ، حضور قلب و توجه درونى به حقيقت نماز و كسى كه با او راز و نياز مى كنيم روح نماز است خشوع نيز در واقع چيزى جز حضور قلب توام با تواضع وادب و احترام نيست و به اين ترتيب روشن مى شود كه مومنان تنها به نماز به عنوان يك كالبد بى روح نمى نگرند بلكه تمامى توجه آنها به باطن و حقيقت نماز است بسيارند كسانى كه اشتياق فراوان به حضور قلب و خشوع