شهيد ثالث مى گويد: (( وقتى كه كاشف الغطا وارد قزوين شد،به منزل برادرم (ملا محمد صالح ) منزل كرد،و آن مكان بوستان بزرگى بود، ميهانان هر يك در جايى خوابيدند من هم در گوشه باغ به استراحت پرداختم .چون پاسى از شب گذشت ،شيخ مرا آواز دارد: (( برخيز و نماز شب به جاى آر. )) عرض داشتم : (( بر مى خيزم )) شيخ از من گذشت و من ديگر چشمم گرم شد ناگاه حس كردم احوالم متغير گشت و گويى درد دلى عارضم شد از شدت درد برخاستم دريافتم اين تغيير حال به جهت آوازى است كه مى شنوم از پى آن صدا و آواز روانه شدم چون به نزديك منبع صدا رسيدم ديدم شيخ جعفر كاشف الغطا با نهايت خضوع و خشوع تضرع زارى وبيقرارى به مناجات با خداوند سبحان مشغول است ناله پاك او آن چنان در قلب من اثر كرد كه مدت 25 سال است از پى آن ناله به نيمه شب بر مى خيزم و با حضرت دوست به مناجات مى نشينم )) .(337)چنين است (در حال نماز، تن و انديشه و روان ) هر سه به كار و فعاليت اند:تن :با حركات دست و پا و زبان ،با خم شدن ،نشستن ،به خاك افتادن .فكر:با انديشيدن در مضامين و الفاظ نماز كه عموما اشاره به هدفها و وسيله ها است و مرور كردن يك دوره تفكر و بينش اسلامى به اجمال روان :با ياد خدا پرواز در صفاى معنوى و روحانى و باز داشتن تن از هرزه گرى و بيدر كجائى بذر خشوع و خشيت خدا در جان . .(338)
آيه 56 : مراقبت از اوقات نماز
و الذين هم على صلوتهم يحافظون . .(339)
ترجمه
مومنان كه حافظان نمازهايشان هستند.
تفسير آيه
در اين آيه شريفه درباره مراقبت و محافظت بر نمازها سخن مى گويد و مى فرمايد:يكى ديگر از ويژگى مومنان آن است : (( آنها كسانى هستند كه در حفظ نمازهاى خويش مى كوشند )) (و الذين هم على صلواتهم يحافظون ) جالب اينكه در اين سوره شريفه مومنون اولين ويژگى مومنان را (( خشوع در نماز )) كه در بحث هاى گذشته به آن اشاره كرديم ، و آخرين صفت آنها را (( مخافظت بر نماز )) شمرده است ،از نماز شروع ،مى