نماز راز دوست نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
نخست اينكه وجه در اين گونه موارد به معنى (( عظمت )) است ،همانگونه كه به (( نظر )) و (( راى )) مهم گفته مى شود(هذا وجه الراى ) (( يعنى راى مهمى است )) )و اين شايد به خاطر آن است كه (( وجه )) در اصل به معنى صورت است و صورت انسان مهمترين قسمت ظاهرى بدن او است ، زيرا اعضاى مهم گويائى و بينائى و شنوائى در آن قرار گرفته است .ديگر اينكه (( وجه رب )) در اينجا به معنى (( رضايت و خشنودى پروردگار )) ) است يعنى آنها كه به خاطر رضاى حق در برابر همه مشكلات صبر و استقامت به خرج مى دهند، استعمال وجه در اين معنى ، به خاطر آن است كه انسان هنگامى كه مى خواهد جلب رضايت كسى را كند او را به خود متوجه مى سازد(بنابراين وجه در اينجا جنبه كنائى دارد) در هر صورت اين جمله اين دليل روشنى است بر اينكه صبر و شكيبائى و بطور كلى هر گونه عمل خير در صورتى ارزش دارد كه (( ابتعاء وجه الله )) و براى خدا باشد، و اگر انگيزه هاى ديگرى از قبيل رياكارى و جلب توجه مردم كه او كه آدم با استقامت و نيكوكارى است ، و يا حتى براى ارضاى غرور خود كارى ،انجام دهد بى ارزش است وبه گفته بعضى از مفسران گاهى انسان در برابر حوادث ناگوار صبر مى كند تا مردم بگويند چقدر با استقامت است ؟ و گاهى به خاطر اينكه دشمنان شماتنش نكنند،و گاهى به خاطر اينكه مى داند بيتابى و جزع بيهوده است ،و گاهى به خاطر اينكه چهره مظلوميت به خود بگيرد و بيارى او برخيزند، هيچ يك از اين امور دليل بر كمال نفس انسانى نيست .اما هنگامى كه به خاطر اطاعت فرمان خدا ،و اينكه هر حادثه اى در زندگى رخ مى دهد دليل و حكمتى دارد و صبر و اسقامت به خرج مى دهد آنچنان كه عظمت حادثه را در هم مى شكند،از گشودن زبان به كفران و آنچه دليل به جزع است خوددارى مى كند، اين همان صبر است كه در آيه فوق به آن اشاره شده است و (( ابتغاء وجه الله )) محسوب مى شود.دومين برنامه كسانى كه دعوت حق را اجابت كردند در اين آيه آن است مى فرمايد: (( آنها نماز را بر پا مى دارند )) (و اقاموا الصلوة ) گرچه اقامه نماز يكى از مصاديق وفاء بهعده الله و حتى مصداق زنده اى براى حفظ پيونده هاى الهى و از يك نظر از مصاديق صبر واستقامت است ولى از آنجا كه اين مفاهيم كلى پاره اى از مصداقهاى بسيار مهم دارد كه در سرنوشت انسان فوق العاده موثر است ،در اين جمله و جمله هاى بعد روى آنها انگشت گذارده شده .چه چيز مهم تر از اين است كه انسان هر صبح و شام رابطه و پيوند خود را با خدا تجديد كند،با او به راز و نياز برخيزد و بياد عظمت او و مسووليتهاى خويش بيفتد،و در پرتو اين كار،گرد غبار،و زنگار و گناه را از دل و جان بشويد،و باپيوستن قطره وجود خود به اقيانوس بيكران هستى حق مايه ،بگيرد، آرى نماز همه اين بركات و آثار را دارد.و به دنبال آيه ، سومين برنامه كسانى كه دعوت را اجابت كردند در اين آيه آن است كه مى فرمايد: (( آنها كسانى هستند كه از آنچه به آنان روزى داده ايم در پنهان و آشكارا انفاق مى كنند )) (و انفقوا مما رزقنا هم سرا و علانية ) تنها در اين آيه نيست كه مساله انفاق يا زكات به دنبال نماز قرار مى گيرد، در بسيارى از آيات قرآن اين ترادف به چشم مى خورد، چرا كه يكى از پيوند انسان را با (( خدا )) و ديگرى پيوند او را با خلق محكم مى كند.در اينجا توجه به حمله (( مما رزقنا هم )) كه هر گونه موهبتى را اعم از مال علم ،قدرت موقعيت ونفود،اجتماعى و غير آن را شامل مى شود لازم است چرا كه انفاق نبايد يك بعدى باشد بلكه در تمام ابعاد و همه مواهب انجام گيرد.تعبير به (( سراو علاتيه )) (پنهان و آشكار) اشاره ديگرى به اين موقعيت است كه آنها در انفاقهاى خود به كيفيتهاى آن نظير دارند، چرا كه گاهى اگر انفاق پنهانى صورت گيرد بسيار موثرتر است ،و اين مواردى است كه حفظ حيثيت طرف چنين ايجاب مى كند و يا نسبت به انفاق كننده كه مصون از ريا و نشان دادن عمل به ديگران باشد و گاه اگر آشكارا انجام گيرد اثرش وسيعتر و بيشتر خواهد بود و اين در مواردى است كه باعث تشويق ديگران به اين كار خير و تاسى و اقتدا به او مى شود و يك عمل خير او سبب دهها يا صدها يا هزاران كار خير مشابه گردد.