سخن پژوهشكده - دعبل خزاعی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دعبل خزاعی - نسخه متنی

مصطفی قلی زاده؛ ؛ ت‍ه‍ی‍ه کننده: ‌ پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ب‍اق‍رال‍ع‍ل‍وم‌ ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخن پژوهشكده

سخن از (شاعران قبيله نور) است; شاعرانى كه در مسير تاريخ پرفراز و نشيب تشيّع چون رودهاى عظيم خروشيدند و جارى شدند. شاعرانى كه همپاى كوه هاى پرصلابت و استوار, بر سر عشق و ايمان خويش ايستادند و گوهر شعر و هنر را در گرو باورهاى پاك الهى و انسانى نهادند.

در دورانى كه زمام حاكميت مطلق جوامع اسلامى, در دست نااهلان بى اصل و بى ريشه بود و همه نيروها و گرايش ها و افكار و عقايد و هنرها به ويژه شعر و شاعرى ـ به عنوان برجسته ترين هنر و وسيله تبليغ در آن روزگاران ـ در خدمت مستبدان اموى و عباسى و در جهت ستم گسترى بود و قلم ـ كه خداوند به حرمت و قداست آن سوگند خورده است ـ سلاحى شده بود كه جز به فرمان قلدران از خدا بى خبر و متفرعن نمى نوشت و افسانه هاى هزار و يك شب پادشاهان بى درد و راحت طلب و عيّاش را رقم مى زد و از ثبت حقايق و وقايع غافل بود, مناديان عصمت و طهارت و سعادت و مدافعان حق و حقيقت, در مسلخ ناجوان مردان خونخوار تاريخ ذبح مى شدند و ارزش هاى الهى و انسانى دفن مى شد و عهد خدا با انسان از يادها مى رفت. اختناق سياه خلافت شيطانى, دمار از روزگار مردم حق طلب درمى آورد و هيچ فريادى را رخصت انفجار نمى دادند و فريادهاى آزادى خواهى همچون بغضى سنگين در گلوى آزادگان گره خورده بود و شبستان هاى زمان, همه سياهى در سياهى بود, شاعران قبيله نور از مشرق روشن عشق آمدند و (دار بر دوش) به نبرد با تبهكاران برخاستند و (حديث حريت) نوشتند و با الهام از مكتب تش
يّع علوى, رساترين فريادها را عليه تباهى و ظلم و پستى و ذلت كشيدند و خواب خوش ستمگران را به كابوسى وحشتناك بدل كردند و كاخ هاى ستم بنيادشان را به لرزه انداختند و خون حماسه و اعتراض و تفكر و آزادگى و حميّت را در شريان انسان ها به جريان آوردند و آتش ظلم ستيزى و عدالت خواهى و حق پرستى را در دل ها افكندند و فضاى جان آزادى خواهان را از عطر جانفزاى عشق به آزادى و احقاق حق و ابطال باطل و احياى ارزش هاى الهى آكندند و شور گستردند.

مقصود ما از شاعران قبيله نور, (شاعران شيعى) است و نه (شاعران شيعه)! شاعر شيعه كسى است كه مثل همه شيعيان, از نظر اصول اعتقادى و عملى, شيعه و پيرو مكتب اهل بيت باشد, امّا از نظر اصول اعتقاداتِ ادبى و شعرى و هنرى, چندان پايبند اصول مكتب نيست و ممكن است در موضوعات متعددى همچون تغزل, حماسه, پند و اندرز, اخلاق, عرفان, تاريخ, افسانه و… به خلق آثار هنرى دست يازيده باشد, امّا (شاعر شيعى), شاعرى است كه علاوه بر التزام اعتقادى و عملى به مكتب نجات بخش اهل بيت در عرصه زندگى شعر و ادب و هنرش را نيز از آبشخور زلال و پاك مكتب تشيّع سيراب گرداند و روح تشيّع در تك تك كلمات شعرش بتپد و شعر و سخنش ـ مثل زندگى اش ـ آيينه روشن مكتب تشيع باشد.

ويژگى مهمّ و اصلى شاعران شيعى يا شاعران قبيله نور, بيش از هرچيز, (تعهّد) است. شعرى كه داراى تعهّد و شاعرِ آن متعهّد باشد, داراى اين خصوصيات و شرايط است:

1 ـ عنصر هنرِ شعر و ادب ـ مانند صنايع لفظى و معنوى و پختگى و شيوايى و ظرافت كلام ـ به حد نصاب برسد و از ديدگاه هنر شعر و نقد ادبى قابل طرح و قبول باشد.

2 ـ شعر, متضمّن پيامى الهى و انسانى و هم آهنگ با فطرت سليم بشرى باشد, همچون توحيد باورى, صلح و صفا, احياى حق, صداقت, حقيقت زندگى و مرگ, اجراى عدالت, ارزش حيات و….

3 ـ زشتى ها, پستى ها و آلودگى ها در شعر نفى شده باشند.

4 ـ نبض وقايع وحقايق زمان شاعر, در شعر بزند و شاعر در متن حوادث زمانه حضور داشته باشد و به جانبدارى از حق و حقيقت و طرد و تحقير باطل و ناراستى موضع بگيرد.

اين چنين شعرى متعهدانه و شاعر آن متعهّد است و هدفى متعالى و انسانى دارد و از زندان زمان و مكان آزاد است و در آفاق نورانى ابديّت سير مى كند. اين گونه شعر, قابل تحسين و تأييد اسلام و شاعر آن مورد احترام و ستايش دين و پيشوايان دينى است.

وقتى با اين ديدگاه به شعر شاعران شيعى مانند كُميت و دعبل و سيّد حميرى نظر مى كنيم, آن را متعهّدانه و داراى اهداف عالى مى يابيم. شعر و زندگى و انديشه هاى تابناك اين شاعران متعهد, بر ياوه سرايى هايى همچون (هنر براى هنر) خط بطلان مى كشد. بايد شعر و هنر و قلم, در برابر حق و باطل, داراى موضع باشد و البته شعر و هنر و قلمى كه در برابر حق موضع مشخص و روشنى نداشته و خُنثي§ باشد, عين باطل است!
ناگفته پيدا است كه حساب شاعران شيعى از ديگر شاعران كه متعهّد نباشند, جدا است. اين است كه ما آن ارجمندان را (شاعران قبيله نور) مى ناميم, چرا كه شعر و زندگى اين سرهنگان سخن و هنر, نور و روشنى و گرمى مى بخشد. شعر اينان همه بيت الغزل معرفت و حكمت و توحيد و آزادگى و مصداق بارز (انّ من الشّعر لحكمة) است. شاعران متعهّد اسلام, سخنورانى چون كميت و دعبل و ديك الجنّ هستند كه وقتى ـ آن حاكمان حقيقى انسان ها و خليفه هاى الهى روى زمين ـ در فضايل يا مصايب اهل بيت شعر مى سرودند و بر مردم مى خواندند, مقتدرترين خلفاى عصر را به ترس و لرز مى انداختند و آنان تاج و تخت خويش را در خطر مى ديدند. اين يك واقعيت مسلّم تاريخى است و قابل انكار نيست. بدين خاطر بود كه زندگى شاعران نور, همواره در معرض خطر و تهديد و مرگ بود و برخى از آنان مانند كميت و دعبل و ابن رومى, جان خود را نيز در اين راه باختند. ائمه اطهار نيز بر شعر اين شاعران مُهر تأييد مى زدند.

امام باقر در حق كميت دعا كرد و فرمود: خدايا! گناهان گذشته و آينده كميت را بيامرز!
امام صادق به شيعيان دستور مى داد شعر حكمت آموز و دينى و متعهّد (سفيان عبدى) شاعر شيعى معاصر امام را به فرزندان خود بياموزند و امام رضا دعبل را مؤيَّد به (روح القُدُس) مى دانست و در حق او دعا كرد و فرمود: (خدا تو را ـ اى دعبل! ـ از ترس روز قيامت ايمن گرداند!)
افزون بر آن, امامان معصوم ما, به تأسّى از پيامبر اكرم ْ از كمك مادّى و معنوى به شاعران متعهّد دريغ نمى كردند. شاعران قبيله نور مصداق اين كلام آسمانى هستند:

>… اü الّذينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحا§تِ وَذَكَرُوا ا#َ كَثِيراً وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِما§ ظُلِمُوا<(1).

عالمان, فقيهان و مراجع بزرگ شيعه نيز در دوران غيبت و در هر عصر و ديارى, شاعران متعهد را گرامى داشته و به شعرشان ارج نهاده اند.

سخن گوهربار امام ابرار و پير عارفان و محبوب شاعران متعهد و حق گرا ـ امام خمينى (ره) ـ در مقدمه وصيت نامه الهى ـ سياسى, چراغ راه شاعران عترت و فرزندان قبيله نور در روزگار ما است:

لعن و نفرين و فرياد از بيداد بنى اميه ـ لعنة الله عليهم ـ با آن كه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده اند, فرياد بر سر ستمگران جهان وزنده نگه داشتن اين فرياد ستم شكن است و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثيه و اشعار ثناى از ائمه حق به طور كوبنده فجايع و ستمگرى هاى ستمگران هر عصر و مصر يادآورى شود.(1)
قم ـ پژوهشكده باقرالعلوم $









/ 73