خليفه اى كه مطرب بود
سپاهيان ابراهيم بن مهدى (ابن شكله) به خاطر كاهش حقوقشان از طرف خليفه, در بغداد اعتراض كرده بودند و اعتراض آنان خطرى براى خلافت ابراهيم بن مهدى بود. دعبل اين فرصت را مغتنم شمرد و باز خليفه مطرب ولاابالى را هجو كرد:
يا§مَعْشَرَ اùَجْنا§دِ لا§تَقْنَطُوا
فَسَـوْفَ تُعْطُـونَ حُنَيْنِيَّـةً
وَالْمُعْبَدِيّـا§تُ لِقُـوّا§دِكُـمْ
وَهِكَـذا§ يَـرزُقُ أَصْحا§بَهُ
بَيْعَـةُ اِبْرا§هِيمَ مَشْؤُومَـةٌ
يُقْتَـلُ فِيهَا الْخَلْـقُ أَوْ يُقْحَـطُ (1)
وَأرْضَوْا بِما§ كا§نَ وَلا§تَسْخَطُوا
يَلْتَذُّهَـا اùَمْـرَدُ وَالأَشْمَـطُ
لا§تَدْخُـلُ الْكِيسَ وَلا§تُرْبَـطُ
خَـلِيفَـةٌ مُصْحَـفُـهُ الْبَرْبَـطُ
يُقْتَـلُ فِيهَا الْخَلْـقُ أَوْ يُقْحَـطُ (1)
يُقْتَـلُ فِيهَا الْخَلْـقُ أَوْ يُقْحَـطُ (1)
به زودى آهنگ هاى حُنَيْنى(1) كه پير و جوان را بر سر شوق آوَرَد, ارزانى شما خواهد شد!
براى فرماندهان شما هم آهنگ هاى مُعبَدى(1) نواخته خواهد شد.آرى, خليفه مطربى كه مصحفش ساز بربط باشد, عطايش به سران سپاه بيش از آن نخواهد بود!
آه! بيعت با ابراهيم بن مهدى چه بيعت شوم و ناميمونى بود كه مردمان را گرفتار مرگ و مير و گرسنگى كرد.نكته ظريف و كنايه نيشدارى كه در اين شعر به چشم مى خورد, جالب است. دعبل ابتدا در چند بيت, اوضاع سپاه خليفه و ضعف اخلاقى و سياسى خليفه را در قالب طنز و هجو تصوير كرده و با كنايه سپاهيان را دعوت به آرامش و رضايت و تحمّل وضع موجود نموده است, ولى در بيت آخر, مردم را در بروز اوضاع نا به سامان اجتماعى و اقتصادى عراق, شريك دانسته و بيعت آنان با خليفه نالايق و بى قيد را عامل اصلى آن همه فجايع شمرده است.اين ويژگى شعر دعبل, بلكه همه شاعران اصيل و آگاه شيعه در طول تاريخ بوده كه تنها خلفا و ظالمان را عامل تضعيف و مظلوميّت خاندان پيامبر وغصب خلافت على و حادثه كربلا و تنهايى و غربت ائمه و بدبختى و محروميت مردم ندانسته, بلكه بى اعتنايى و سهل انگارى و جهل و ناآگاهى و محافظه كارى مردم در هر دوره را نيز عامل حاكميت غاصبان و ظالمان و پديد آمدن بسيارى از مصيبت ها شمرده اند و واقعيت نيز همين است.