كوفه, مركز علم و ادب
در آن روزگار, شهر كوفه يكى از مراكز مهم علمى, ادبى و دينى در دنياى اسلام به شمار مى رفت و در هرگوشه و كنار آن, محافل ادبى و مجالس علمى, سياسى و اجتماعى برپا مى شد. بنابراين, فضاى محيط و اجتماعى كه دعبل در آن تعليم و تربيت يافت, آكنده از ذوق و شعر و ادب و رقابت هاى شاعرانه بود و شاعران توانا و خوش ذوق بهتر مى توانستند در آن اوضاع بدرخشند و شهرتى به سزا بيابند و ديگران را تحت شعاع خويش قرار دهند.در شهر كوفه, مسلمانان به گردآورى تاريخ و اخبار و افسانه هاى اعراب پيشين ونيز به جمع اشعار و امثال آنان پرداختند.(1)در عصر امويان, شاعران سياسى در كوفه بيش تر از ديگر طبقات اهل ادب وعلم و شعر و خطابه بودند,(1) امّا در دوران خلافت عباسيان, حضور و ازدحام شاعران و اديبان در كوفه بيش تر به علّت تعلّق خاطر خلفا و امرا به شعر ـ آن هم براى وصف مناظر و مجالس لهو و لعب و شمشير و جلال و جبروت و مهمانى هاى آنان ـ بود. معروف است كه هادى عباسى, شمشيرى را كه پدرش مهدى عباسى به او اهدا كرد, مورد اقتراح شاعران قرار داد و آنان را به دربار خود فراخواند و شمشير را در مقابل خود گرفت و از شاعران خواست آن را وصف كنند! هر يك از شاعران در وصف آن شمشير شعرى سرود, امّا فقط (ابن يامين مصرى) به دريافت جايزه دربار ستم پيشه عباسى نايل آمد.(1)
دعبل نوجوان در چنين وضع شاعر پرور امّا دربارى و بى خاصيّت و سفله پرور, با پشتوانه شوق و ذوق موروثى و خداداى شاعرانه, پا به عرصه شعر و شاعرى گذاشت.