بى ترديد دعبل يكى از شاعران بزرگ سياسى تاريخ ادبيات است. وى با مطرح كردن حكومت به حق و الهى حضرت على و يازده فرزند معصوم او در اشعارش; خلافت ننگين بنى اميه و بنى عباس را مورد سؤال قرار مى داد و نفى مى كرد و به هجو و استهزاى خلفاى غاصب مى پرداخت. اين بزرگ ترين مسأله سياسى آن روز بود. در افتادن با هر حكومتى در هر زمان, دخالت در بزرگ ترين مسأله سياسى و وارد شدن به ميدان سياست است. البته حساب دعبل كه دلداده دين و ولايت آل على بود, با سياست مداران و سياست بازانى كه با انگيزه هاى ديگرى, از دور دستى در آتش داشتند و اى بسا براى به چنگ آوردن مال و منال و حكومت و رياست, خود را به سياست مى چسباندند, جدا است. سياست دعبل, از عقيده و ايمان و اخلاص و تعهّد دينى و روحيه شيعى او ناشى مى شد. براى اثبات مدّعا, مطالعه اشعار و حوادثى كه در متن كتاب آورده ايم, كافى است.كوتاه سخن اين كه شعر دعبل آينه زمان است و روح حاكم بر زمان در اشعار او نمايان شده است.