به مانند آن چه پيشتر ديديم، پيش از ظهور مسيحا، جهان مالامال از بى نظمى و رنج و تباهى و گناه است، آن چنان كه همه ى دست ها به شرارت آلوده گشته و زبان ها به بدى و لب ها به دروغ گويا مى شوند (اشعياء 59، 3 تا 5). بيدادگرى چنان رواجى مى يابد كه كه احدى به عدالت فرانمى خواند و انديشه ها جز بر طريق بدى و زشتى نمى پيمايند (اشعيا 59، 4 و 8).عيسى نيز ضمن تأييد موارد فوق پيروانش را از خطر مسيحاى دورغين برحذر مى دارد (متى 6 و 7) و نيز اين كه:«و زلزله ها حادث خواهد شد و قحطى ها و اغتشاش ها پديد مى آيد...» (مرقس 13،8)
البته نشانه هايى هم بر هنگامه ى ظهور مسيحا نقل شده است كه از جمله ى مهمّ ترين آن ها، خرابى اورشليم (متى 15) و فرارسيدن جنگ هاى بزرگ بين دولت ها است (متى 6). در روز موعود آفتاب تاريك خواهد شد و ماه نور خويش را از دست خواهد داد و ستارگان از آسمان فرو خواهند ريخت (متى 29) آن گاه است كه پسر انسان در آسمان و بر ابرها با قوت و جلال بزرگ خواهد آمد (متى 30) و اين دقيقاً همان روزى است كه نوح بر كشتى نشسته بود (لوقا27).امّا جهان پس از ظهور مسيحا، جهانى ديگرگونه و البته بس شگفت خواهد بود كه زنانش هر روز خواهند زاييد و درختانش هر روز ميوه خواهند داد و بزرگى دانه هاى گندمش به اندازه ى قلوه ى گاو خواهد بود و:آب ها در بيابان ها و نهرها در صحراها خواهد جوشيد و سراب به بركه و مكان هاى خشك به چشمه هاى آب مبدل خواهد گرديد، در مسكنى كه شغال ها مى خوابند علف و بوريا و نى خواهد بود و در آن جا شاه راهى و طريقى خواهد بود كه به طريق مقدس ناميده خواهد شد و نجسان از آن عبور نخواهند كرد... شيرى در آن نخواهد بود و حيوان درنده اى بر آن نخواهد شد و در آن جا يافت نخواهد شد بلكه ناجيان بر آن سالك خواهند گشت. (اشعياء 35، 7 تا 10) و زمين ايشان از نقره و طلا پر شده و خزاين ايشان را انتهايى نيست و زمين ايشان از اسبان پر است و ارابه هاى ايشان را انتهايى نيست. (اشعياء 2، 7) در آن هنگام جهان، جهان يكسره نورانى خواهد شد، آن چنان كه روشنايى ماه به خورشيد مانند خواهد شد. (اشعياء 30، 26) شهرهاى ويران شده، از نو آبادان خواهند شد و بالاخره اين كه اورشليم، اين شهر مقدّس نيز به تمامى با لعل و جواهر، دوباره سر برخواهد آورد:اى رنجانيده و مضطرب شده كه تسلى نيافته اى، اينك من سنگ هاى تو را در سنگ سرمه نصب خواهم كرد و بنياد را در ياقوت زرد خواهم نهاد و مناره هاى تو را از لعل و دروازه هايت را از سنگ هاى بهرمان و تمامى حدود تو را از سنگ هاى گران قيمت خواهم ساخت. (اشعياء 54، 11و12) و چنان آسايشى در جهان خواهد بود كه گرگ و بره با هم سكونت خواهند داشت و گاو با خرس خواهد چريد و طفل شيرخواره بر سوراخ مار بازى خواهد كرد (اشعياء 11، 7 تا 10) و هم اين كه:در تمامى كوه مقدس من ضرر و فسادى نخواهند كرد، زيرا جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود.(اشعياء 11، 11) امّا سرنوشت نهايى شيطان در اين هنگامه، عذاب ابدى خواهد بود:و در آسمان جنگ شد ميكاييل و فرشتگان جنگ كردند ولى غلبه نيافتند بلكه جاى ايشان ديگر در آسمان يافت نشد و اژدهاى بزرگ انداخته شد، يعنى آن مار قديمى كه به ابليس و شيطان مسمى است كه تمام ربع مسكون را مى فريبد. او بر زمين انداخته شد و فرشتگان با وى انداخته شدند. (مكاشفه يوحنا 12، 7 تا 10 ) و ديدم فرشته اى كه از آسمان نازل مى شود و كليد هاويه را دارد و زنجيرى بزرگ بر دست وى است و اژدها، يعنى مار قديم، را كه ابليس و شيطان مى باشد گرفتار كرده او را تا مدت هزار سال در بند نهاد و او را به هاويه انداخت و در را بر او بسته، مهر كرد تا امت ها را ديگر گمراه نكند تا مدت هزار سال به انجام رسد و بعد از آن مى بايد اندكى خلاصى يابد. (مكاشفه يوحنا 20، 1 تا 3) و چون هزار سال به انجام رسد، شيطان از زندان خلاصى خواهد يافت تا بيرون رود و امت هايى را كه در چهار زاويه جهان اند، يعنى يأجوج و مأجوج را گمراه كند... پس آتش از جانب خدا از آسمان فرو ريخته ايشان را بلعيد و ابليس را كه ايشان را گمراه مى كند به درياچه آتش و كبريت انداخته شد جايى كه وحش و نبى كاذب هستند و ايشان تا ابدالاباد شبانه روز عذاب خواهند كشيد. (مكاشفه يوحنا 20، 7 تا 11) اين گونه كه هست، مفهوم مسيحاى موعود در سنّت يهودى ـ مسيحى، باورى بسيار سترگ و داراى اهميّت است. با اين همه، هم چنان كه در بحث سوشيانت گذشت، مى توان در متن هاى ادبيات پيش گويانه راجع به مسيحا، شواهدى يافت كه نشان مى دهد ريشه هاى اين باور به اسطوره هاى كهن قوم يهود هم راهى مى برد و به عبارت صريح تر، مسيحا نيز موعودى به تمامى يا يكسره «دين مدار» نيست. شواهدى كه مى توان بر اين مدّعا آورد، از اين قرارند:1- در سنّت يهودى ـ مسيحى، موعود را از ذريّه ى داوود يا حتى خود او وانمود كرده اند;(1) اين امر از آن رو جالب توجه است كه يهوديان داوود را پيامبر 1- «...اى خداوند ترا در ميان امت ها حمد خواهم گفت و به نام تو سرود خواهم خواند كه نجات عظيمى به پادشاه خود داده و به مسيح خويش رحمت نموده است، يعنى به داوود و به ذريت او تا ابدالاباد». (مزامير 18، 48 تا 50) و نيز: «... و بعد از آن بنى اسراييل بازگشت نموده يهوه خداى خويش و پادشاه خود داوود را خواهند طلبيد.» (هوشع 3، 5) و نيز: «...و بنده من داوود پادشاه ايشان خواهد بود و يك شبان براى جميع ايشان خواهد بود ... و بنده من داوود تا ابدالاباد رييس ايشان خواهد بود.» (حزقيال نبى 37، 16- 25).