1- سوشيانت - بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
هم چنين برخى كوشيده اند كه اين نظريّه را وجهه اى تاريخى هم ببخشند: «پس از آن كه عربها در ايران نفوذى يافتند محافل و مجالس، از براى عربهاى تازه وارد خواندند، اندك اندك در مغز آنان موضوع موعود جاى گرفت، بطورى كه ديگر بيرون كردن آن را نتوانستند و بعدها جزو عقايد دينى آنها شد و در مذهب شيعه راه كمال پيمود و با عقايد كهن، وفق داده شد.» (1) قرار دادن موعود شيعى در كنار تمام موعودهاى مطرح شده در اديان و اقوام مختلف، خطاست و با فراست و دقّت مى توان دريافت كه مفهوم و باور به مهدى، از هر نظر تمايز و تشخّصى انكارناپذير دارد.
اين تشخّص، بويژه در مقايسه ى ميانِ موعود زرتشتى و موعود شيعى نمايان مى شود، زيرا هرچه ريشه هاى باور به مهدى، از آموزه هاى دينى پيامبر عرب نشأت گرفته، مبانى اعتقاد به سوشيانت به ماقبل از زرتشت و به اسطوره هاى كهن آريايى باز مى گردد.
براى روشن شدنِ دلايل اين اعتقاد، ضرورى است تا ابتدا به وارسىِ دقيق چگونگى و مبانى باور به موعود در هر سه دين زرتشتى گرى، يهوديّت و اسلام (يا در حقيقت تشيّع) بپردازيم. هم چنين لازم به تذكّر مى دانم كه به دليل رواج همان استنباطى كه باورمندى به موعود در اديان سامى را دستاورد وام گيرى از زرتشتى گرى مى داند، ناگزير بحث مربوط به آن، با گستردگى بيشترى آورده شده است.
1- سوشيانت
«منجى يا موعود آخرالزّمان»، در جهان بينى و معادشناسىِ زرتشتى، جايگاهى ارجمند دارد. او را «سوشيانت» يا «سَئوشيَنْتَ»(2) نام كرده اند. اين واژه، اسم فاعل