است كه زنده و حاضر ليكن بنابر مصالحى در پس پرده ى غيبت است و هر زمان كه خدا اراده كند ظهور خواهد نمود و بشر را نجات خواهد داد و حكومت جهانى را تأسيس خواهد نمود. در انديشه ى بسيارى از فيلسوفان تاريخ نوعى نگرش موعودگرايى ليكن به اشكال ديگر مشاهده مى گردد. آن ها نيز به اين كه آينده ى تاريخ به سمت تكامل و كمال حركت مى كند و به سوى صلح، معنويت، حاكميت مذهب و ارزش هاى اخلاقى و متعالى در سير است اعتقاد دارند.
فهرست منابع و مآخذ فارسى
1- اشپنگلر، اسوالد، فلسفه سياست، (ترجمه ى هدايت الله فروهر)، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، 1369 ش.2- توين بى، آرنولد، مورخ و تاريخ، (ترجمه ى حسن كامشاد)، خوارزمى، تهران،1370 ش.3- رشيدى، بهروز، غايت تاريخ از ديدگاه كارل ياسپرس و آيزايا برلين، على بن ابيطالب(عليه السلام)، تهران، 1378 ش.4- زرين كوب، عبدالحسين، تاريخ در ترازو، اميركبير، تهران، 1375 ش.5- سوروكين، پيتيريم، نظريه هاى جامعه شناسى و فلسفه هاى نوين تاريخ، (ترجمه ى اسدالله نوروزى)، حق شناس، تهران، 1377 ش.6- فوكوياما، فرانسيس، فرجام تاريخ و آخرين انسان، (ترجمه ى على رضا طيب)، مجله سياست خارجى، ش 2 و 3، دفتر مطالعات سياسى و بين المللى، تهران، 1372 ش.7- كاسمينسكى، نقد فلسفه تاريخ آرنولد توين بى، (ترجمه ى على كشتگر و عطا نوريان)، احياء، تبريز.8- والش، دبيل، مقدمه اى بر فلسفه تاريخ، (ترجمه ى ضياء الدين علايى طباطبايى)، اميركبير، تهران، 1363 ش.9- ياسپرس، كارل، درآمدى بر فلسفه، (ترجمه ى اسدالله بشرى)، حسينيه ارشاد، تهران.10- ياسپرس، كارل، آغاز و انجام تاريخ، (ترجمه ى محمدحسن لطفى)، خوارزمى، تهران، 1373 ش.