به حركت در آمدن پرچم هاى سياه از ناحيه ى خراسان - بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت - جلد 1

پدید آورندگان: ابراهیم آودیچ، مهدی رستم نژاد، حجت کشفی، رینان ارون رونگسای، سیدصاق سیدنژاد، معروف عبدالمجید، سیدمجتبی آقایی، علی اسلامی، محمدهادی معرفت، ابراهیم رمضانیان، محترم شکریان، عباس پسندیده، محمد نقی زاده، محمدهادی یوسفی غروی، سید اصغر جعفری، لیلی حافظیان، محمد مطیع الرحمن، صلاح علی الکامل، غلامحسین احمدی، فرج الله هدایت نیا، محمد مددپور؛ مترجمان: مرصاد حاج آلیچ، محمدعلی سوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به حركت در آمدن پرچم هاى سياه از ناحيه ى خراسان

ثوبان از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود: «إذا رأيتم الرّايات السود قد جاءت من قبل خراسان، فأتوها فانّ فيها خليفة الله المهدى ; هنگامى كه ببينيد پرچم هاى سياه از طرف خراسان به حركت در آمد، به سوى آن بشتابيد كه خليفه ى خدا، حضرت مهدى (عج) در ميان آن است».(1)

قيام مردى جليل القدر از موالى (ايران)

ابوهريره از رسول اكرم اسلام(صلى الله عليه وآله) روايت مى كند كه آن حضرت فرمود: «إذا وقعت الملاحم، بعث الله بعثاً من الموالى، هم اكرم العرب فَرَساً و اجوده سلاحاً، يؤيّد الله بِهِم الدّين ; چون نشانه هاى ظهور فرا رسد، خدا مردى از مواليان (ايرانى) را برمى انگيزد كه گرامى ترين اسب سوار عرب است و بهترين اسلحه را در اختيار دارد. خدا به وسيله ى آن ها دين را يارى مى كند».(2) كلمه ى «موالى» مى رساند كه آن مرد جليل القدر، اهل ايران است، چه اين كه در زمان سابق مردم عرب به ايرانى ها «موالى» مى گفتند. ولى تعبير «اكرم العرب» به اصالت نسبت و بلندى شرف اين مرد اشاره مى كند. يعنى او سيد هاشمى و از اولاد پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) است.

فصل پنجم: ياران امام مهدى(عليه السلام) و نزول حضرت عيسى جهت يارى آن حضرت

در روايت هاى زيادى، از ياران آن حضرت، اوصاف، كرامات، جنگيدنشان در

1- الشيبانى، احمدبن محمد، مسند احمدبن حنبل، ج 6، ص 373، ح 21882.

2- ابن ماجة القزوينى، محمدبن يزيدبن عبدالله، سنن ابن ماجه، كتاب الفتن، باب الملاحم، ج 2، ص 533، ح 4090.

/ 311