ظاهر و باطن عقل، اساسى ترين عنصرى است كه موجب تفاوت هاى جدّى بين اين دو عصر مى شود. اين تمايز، كه حوزه ى انديشه و عمل آدميان را پوشش مى دهد در واقع گونه هاى مختلفى از زندگىِ انسان مى آفريند كه كمتر كسى بدان توجه كرده است، كشفى درباره ى اين وجه تمايز مى نويسد: «و از اين سبب، فهم و دانش و علم و ساير قواى باطنيّه اهل آن زمان كه همگى قوالب و مجالى و مظاهر عقلند و رأس و رئيس قطب ايشان جناب ولايت مآب، حضرت صاحب العصر مى باشد، اوّلاً و بالذّات متعلق و مرتبط به باطن و ناشى از حقيقت است و حركات و سكنات و عبادات و 1- همان، ص 78.