الف) عصر نبوت
در اين دوره وجهه ى ظاهرى عقل به آدميان روى آورده و با آمدن رسول ديگرى تكميل مى شد. اين تلاش در كنار هدف بعثت انبيا، كه در بخش عمده اى از تاريخ بشر وجود داشته، در زمان آخرين فرستاده ى الهى به سبب وجود مبارك آن حضرت و تماميّت استعداد او به آخرين نهايت و رشد و كمال خود رسيده است. در اين جا حادثه ى مهمّى كه رخ داده، اين است كه تمام رويه ى ظاهرىِ عقل، با آمدن آخرين پيامبر الهى (صلى الله عليه وآله) ابلاغ گرديده و حجّت خدا بر آدميان تمام شده است و به فرمان الهى آخرين مرحله ى تبليغ كه اكمال دين و اتمام نعمت است با نصب اميرمؤمنان على (عليه السلام) به امامت، به مردمان ابلاغ مى گردد، و رسول خدا (صلى الله عليه وآله) تلويحاً پايان عمر شريف خود را خبر مى دهد .(1) مفروض كشفى در اين جا اين است كه بيان وجهه ى ظاهرى عقل در لباس شريعت به سر حد كمال رسيده و حجّت خدا بر آدميان در دوره ى آخرين رسولش، تمام شده است، و پس از رحلت حضرتش بار ديگر جهل رو به تزايد و فزونى مى نهد و جامعه را جنود جهل اندك اندك به تصرّف درمى آورد.پس از رحلت پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) نصب امامان معصوم، همانند نصب پيامبران الهى، به عنوان سر سلسله ى عاقلان، بر خدا واجب است و حضور آنان در ميان آدميان ضرورى، با اين تفاوت كه بر اينان امين وحى نزول نمى كند و مكلّف به تكليف جداگانه اى نيستند. به عقيده ى كشفى امامان عين عقلند و پس از پيامبر (صلى الله عليه وآله)رياست سلسله ى عاقلان را برعهده دارند و بدين علّت نيز بايد خلافت مسلمانان به ايشان واگذار شود، و اين واگذارى بايد از سوى مردم باشد نه اين كه ايشان در پى مردم بروند:1- فراتى، عبدالوهاب، انديشه سياسى سيد جعفر كشفى ، ص 107.