بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت - جلد 1

پدید آورندگان: ابراهیم آودیچ، مهدی رستم نژاد، حجت کشفی، رینان ارون رونگسای، سیدصاق سیدنژاد، معروف عبدالمجید، سیدمجتبی آقایی، علی اسلامی، محمدهادی معرفت، ابراهیم رمضانیان، محترم شکریان، عباس پسندیده، محمد نقی زاده، محمدهادی یوسفی غروی، سید اصغر جعفری، لیلی حافظیان، محمد مطیع الرحمن، صلاح علی الکامل، غلامحسین احمدی، فرج الله هدایت نیا، محمد مددپور؛ مترجمان: مرصاد حاج آلیچ، محمدعلی سوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2- دقّت در ادبيات پيش گويانه راجع به هنگامه ى ظهور مسيح، بيش از پيش نشان گر اين موضوع است كه ريشه هاى باور به موعود در سنّت يهودى ـ مسيحى، به اسطوره هاى كهن قومى بازمى گردد. از جمله مى توان به محوريّت تام نوسازىِ معبد اورشليم اشاره كرد كه همواره در كانون مطالبات يهوديان و تجلّى گاه آرمان هاى آنان بود و نيز اين كه بازسازى آن با گران بهاترين جواهرات در مركز پيش گويى هاى مربوط به دوران پس از مسيحا قرار دارد. اهميّت اين معبد براى يهوديان و پيامبران آنان چنان سترگ بوده كه وقتى اطمينان يافتند كوروش پارسى، رخصت بازسازى آن را خواهد داد،(1) چنان در تمجيد از او غلوّ كردند كه به ناگهان او را همان مسيحاى موعود هم ناميدند(!)(2) و اين البته به قول عزراى نبى نيست مگر اين كه:

«ما بندگانيم ... خداى ما، ما را منظور پادشاهان فارس گردانيده حيات تازه به ما بخشيده است تا خانه خداى خود را بنا نماييم و خرابى هاى آن را تعمير كنيم و ما را در يهودا و اورشليم قلعه بخشيده است.»    (عزرا 9، 9)

3- اشاره ى مندرج در كتاب اشعيا (باب 30، آيه ى 26) مبنى بر اين كه پس از ظهور مسيح، روشنايى ماه به اندازه ى خورشيد خواهد شد، آشكارا بيم و هراس انسان بدوى از تاريكى شب را مى رساند، يا آن چه كه در ترسيم ابليس در هيأت يك اژدهاى سهمگين آورده شده (مكاشفات يوحنا)، جملگى نشان گر آنند كه انديشه ى مسيحاى موعود ـ هم چون سوشيانت ـ در تعامل با آموزه هاى مربوط به معاد، از يك اسطوره ى كهن قومى، به مرتبه ى يك باور دينى تبديل يافته است (و البته كماكان مى توان ديد كه مفهوم مسيحاى يهوديان، به مراتب بيشتر از سوشيانت، صبغه ى قومى دارد).

1- كوروش پادشاه پارسى چنين فرمايد: يهوه خداى آسمان ها، جميع ممالك زمين را به من داده است و مرا امر فرموده كه خانه اى براى وى، در اورشليم كه در يهودا است، بنا نمايم. پس كيست از شما از تمامى قوم او كه خدايش با وى باشد، او به اورشليم كه در يهوداست برود و خانه ى يهوه را كه خداى اسراييل و خداى حقيقى است در اورشليم بنا نمايد.

2- خداوند به مسيح خويش يعنى به كوروش كه دست راست او را گرفتم تا به حضور وى امت ها را مغلوب سازم و كمرهاى پادشاهان را بگشايم... (اشعياء 11، 1 تا 10)

/ 311