بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
از مشاهدات خود به اين نتيجه مى رسيد كه روزگارانى پيش، در عصرى زرّين و سرشار از نيكى به سر مى برده است. دورانى سراسر خوشى و آسايش هم چون بهار.... و بى گمان بود كه عاقبت در گذر از چرخه ى بزرگ زمان، به همان دوران طلايى واصل خواهد شد. مفهوم موعود در اقوام كهن و بدوى، در اين چارچوب معنا مى يابد: او كسى است كه يك قوم يا حتى جهان را دوباره به همان عصر زرّين رهنمون خواهد گشت. حتى مى توان به جرأت گفت كه مفهوم اتوپيا يا آرمان شهر(1) نيز بيان فلسفى و معقولانه تر همين امر است: آن جا كه تمام ويژگى هاى عهد زرّين را در هيأت شهرى آرمانى و به دور از رنج و گرسنگى و نادانى تصوير مى كند.نوع ادراك از مفهوم موعود در اديان الهى، بر مبنايى كاملاً متفاوت استوار است: در تفكّر دينى، موعود جزيى از طرح معاد در فرجام گيتى و به عبارتى مقدّمه ى آن است. او كسى است كه جهان را پر از عدل و داد مى كند (= مهدى )، با استقرار ملكوت خدايى بر زمين مقدّمات روى داد سترگ معاد را فراهم مى سازد (= مسيحا) يا خود با اجراى مراسم آيينى، در دادنِ كيفر و پاداش نيز نقش آفرينى مى كند (= سوشيانت).اين گونه، معلوم است كه معتقدين به موعودهاى دين مدار بر مبناى نگرشى خطّى به زمان و تاريخ، رو به جانب معادى كه در آينده رخ خواهد داد، دارند; در حالى كه باورمندان به موعودهاى اسطوره اى، با دريافتى منطبق بر گردش دورى زمان، بازيابى عصر زرّين را در چشم دارند.